Sunday, March 16, 2003

دوستان يکسال گذشت! تجربه تارنگاری طی يکسال گذشته جالب، وگاها سر درگم بود.همه شما از بار سنگين مشغوليات در فرنگ بخوبی آگاه هستيد. طی سال اخير کنجکاوی من بر توانايی هايم چيره بود. اکنون اما بار مشغوليات ومحدوديت های زمانی بر تواناييها سر است. کنجکاوی مرا هم آن تشنگی ديگر نيست. ميرزا همچنان به کار خويش خواهد برداخت ليک کوشش من در به روز کردن مرتب آن کاهش می يابد. ديگر بخشها نظير آبی و تگارخانه همچنان مرتب بروز خواهد شد.
غرض اينکه دانسته باشيد چرا زين پس ميرزا کمتر به روز خواهدشد. فرصت کم است و خواهش فراوان. به روايت شيخ عجل: شهری است پر کرشمه وخوبان ز شش جهت...
الحقر، ميرزا

Saturday, March 15, 2003

۱۵ مارس ۱۹۵۱ ( ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ ) پس از سالها مبارزه ، تغيير كابينه ها و بالاخره ترور رزم آرا نخست وزير وقت ، طرح دكتر مصدق و يارانش مبني بر ملي شدن نفت كشور به اتفاق آراء به تصويب مجلس شورا رسيد و انتشار خبر آن ايرانيان را به گونه اي شادمان ساخت كه به خيابانها ريختند و تا نيمه شب شادي كردند . پس از تصويب طرح، مردم نمايندگان مجلس را بر روي دوش از بهارستان به خانه هايشان رسانيدند.


روزهاي بعد نيز شادي مردم قطع نشد و تا پايان ايام نوروز ادامه يافت.
چهار روز بعد ( ۱۹ اسفند ) سنا نيز به رغم اعتراض شديد دولت انگلستان طرح را تصويب و همان روز به امضاي شاه رسيد. بعدا به پيشنهاد دكتر مصدق« ۲۹ اسفند» روزملي و تعطيل عمومي اعلام شد. از آغاز قرن ۲۰ نفت ايران در انحصار انگلستان بود.
برگرفته از: تاريخ روزانه ايران

آغاز نفود انگلستان در ايران
روز ۱۳ ژوئن سال ۱۵۹۸ ميلادي, رابرت و آنتوني شرلي با ۲۶ انگليسي ديگر در شهر قزوين اجازه يافتند كه شش روز بعد «۱۹ ژوئن» با شاه عباس اول ديدار داشته باشند و اين ديدار كه از آن چهار قرن مي گذرد؛ آغاز نفوذ انگستان در ايران است كه خاطرات بسياري بدي از آن داريم مخصوصا جدا كردن هرات از ايران. سلطه بر خليج فارس و امضاي قرارداد سال 1907 سن پترزبورگ با روسيه و تقسيم وطن ما ميان دو كشور و تاسيس واحد نظامي انگليسي «اس.پي.آر South police Rifle» در كرمان ...
ادامه اش را در آبنوس بخوانيد

اگر دين نداريد آزاد مرد باشيد!
امام حسين

Friday, March 14, 2003

واما عاشورا! چرا اينهمه شور؟ بايد به پديده عاشورا از وجوه ديگری جز مذهبی هم پرداخت. عاشورا بعد از نوروز بزرگترين حادثه ملی سالانه ماست. در اين چند سطر نه به ريشه های تاريخی،مذهبی آن ميپردازم ونه قصد روده درازی در بُعد سياسی آنرا دارم. تنها به چند نکته ساده اشاره ميکنم:
نياز به يگانگی واشتراک عمل در ملتهای گوناگون دليل وجود جشنهايی چون جشن مرگ در مکزيک و کارناوال شناخته شده ونيز است. مانند اين جنشها را ميشود در بسياری از نقاط جهان ديد. عاشورا بی شباهت به اين کارناوالها نيست. شرکت همگانی مردم در مراسم عزا، پرچمها، علمها و بيرق ها ی رنگارنگ، لباس همرنگ، شام غريبان، شمع ها وشب زنده داری ها، غذای مشترک وبر هم ريختن ترتيب معمول عمومی همه دلايلی است برای اثبات اين مدعا. خود شما اگر بدون غرض مذهبی يا سياسی به عاشوراهای دوران کودکی بيانديشيد آيا به تائيد اين ادعا گردن نمينهيد؟


آيا شور وکنجکاوی عاشورا ذهن کودکانه تان را به التهاب نمی آکند؟ مشکل اينست که در اينروگاز مسموم به بوی سياست حتی سنت های ملی به جرم مذهبی بودن انگ بيگانگی ميخورند. آیا نمیتوان عاشورا را يک تلاش برای يگانگی و جانشينی برای روز کارناوال ايرانی پذيرفت؟
نظر شما چيست؟

Thursday, March 13, 2003

روايت از حضرت آواره:
چرا بيشتر ايرانيها هيچ کدوم از پايه های دين رو اعتقادی بهش ندارن اما تا دلت بخواد به خرافاتش عشق ميورزن؟ کدوم ملتی در دنيا به اندازه ايرانيها نذر میکنه و همزمان بلا سرش مياد؟ کدوم ملتی به اندازه ايرانيها در طول تاریخ از اسلام و مذهب ضربه خورده اما ول کن معامله نيست؟
ادامه اش رو بخونيد

پزشك از همه چيز بيشتر است
روزي ناصرالدين شاه از اعتمادالسلطنه وزير انطباعات پرسيد: در مملكت چه چيز از همه چيزبيشتر است. اعتمادالسلطنه بي درنگ گفت: قربان، پزشك! ناصرالدين شاه تعجب كرد و گفت: دليل اين سخن چيست؟ اعتماد السلطنه گفت: جوابش را بعداً به عرض مي رسانم.
يك هفته بعد دستمالي زير چانه اش بست و دو سر آن را روي سرش گره زد و چنان نمود كه دندانش درد مي كند. با همان حالت پيش شاه آمد.
شاه پرسيد: چه شده است؟ گفت: دندانم پيله كرده است. فوراً يكي از درباريان گفت: شلغم جوشيده روي جايگاه پيله كرده بگذاريد! ديگري گفت: هليله بادام علاج اين درد است! حاصل آن كه هركس فراخور دانش خود چيزي تجويز مي كرد.
اعتمادالسلطنه به آرامي گره دستمال را باز كرد و خطاب به شاه گفت: قربان! دندان من درد نمي كند. تنها خواستم عرضي كه يك هفته پيش كردم تأييد شود كه درمملكت پزشك ازهمه چيز بيشتر است!
خواندنيهاي ادب فارسي ـ اصغر طبي ـ ص ۳۰۵

سي بيست نهاده بر سر سرو
در قرن هشتم در شعر فارسي بدعتي گذاشتند كه مخصوصاً در قرن نهم به اوج كمال خود رسيد و آن معماساختن بود. دامنه اين كار به جايي كشيد كه در قرن نهم عده بسياري از شعرايي داشته ايم كه به جز معما چيز ديگري نگفته اند و دامنه اينكار وسعت عجيبي پيدا كرد و كتابهاي متعددي در حل معما نوشته شد. معمولشان اين بود اشعاري مي گفتند كه كسي بايد پس از تفكر بسيار و فشار زياد بر مغز خود مثلاً نام كسي را ازآن بيرون بياورد. ساده ترين شاهد از اين گونه اشعار، شعر شاعري است كه گفته است:
نام بت من اگر بخواهي
سيبيست نهاده بر سر سرو
معني ظاهري اين شعر اين است كه يك سيب را بر سردرخت سرو گذاشته اند. اما سيبيست را بايد سي بيست بخوانيد. يعني سي بار عدد بيست(يا ۶۰۰=۳۰×۲۰) كه در حساب ابجد و حساب جمل مطابق با حرف خ است و خ را كه بر سر سرو بنويسيد، مي شود خسرو و نام خسرو از اين شعر بيرون مي آيد. اين هم خود نوع ديگري از هنر براي هنر است. من كه اين هنرمنديها را نمي پسندم. نمي دانم عقيده شما خواننده عزيز در اين زمينه چيست؟ آيا نبايد تفاوتي در ميان حل يك معادله جبر و مقابله با يك اثر هنري باشد؟
برگرفته از: به روايت سعيد نفيسي خاطرات سياسي، ادبي، جواني

Wednesday, March 12, 2003

۲۰ اسفند پنجاهمين سالمرگ احمد كسروی تبريزی‌است. يادش گرامی !



نيروی كشور از توده انبوه برمی‌خيزد. آبادی كشور از ايشان است. بايد بيش از همه در بند آنان بود. بايد در راه پيشرفت هميشه آنان را در پشت سر داشت. كسانی كه به توده بی‌پروايی مي‌نمايند و خود چند سخنی فراگرفته از توده دور مي‌افتند، ‌داستان آنان داستان دسته سپاهيان ناآزموده است كه چنين دانند هرچه جلو باز است بايد پيش رفت و اين ندانند كه هميشه بايد پشت سر را نگه داشت و از مركز و بنه بسيار دور نشد.
پرچم روزانه شماره ۳-۸ شنبه ۱۴ بهمن ماه ۱۳۲۰

چهار شنبه ۸ محرم ۱۴۲۴

اعمال تو صيه شده امروز
شايسته است اين روز با خواندن زيارت مخصوص امام كاظم ، امام رضا امام جواد وامام هادي (ع) در روز چهار شنبه ، آغاز شود وهمچنين دعاي روز چهار شنبه و اذكار مخصوص اين روز ، لحظات قبل از غروب اين روز متعلق به محبوب دلها امام عصر (ع) مي باشد خوب است در اين لحظات بيشتر با آن عزيز مأنوس باشيم.

در شب عاشورا امام (ع) اصحاب و خويشان را جمع فرمود و به همه اجازه برگشتن دادن و گفتند اينها با من كار دارند هر يك از شما مردان دست يكي از اهل بيت مرا بگيريد راهي بيابانها و شهرهايتان شويد تا خداوند فرجي فراهم گرداند و امام (ع) بيعت خود را از همه انها برداشتند و... در اين موقع بود كه اصحاب و خويشان برادران و فرزندان برادر يكي پس از ديگري برخاستند و وفاداري مجدد خود را اعلام كردند اولين كسي كه اعلام وفاداري كرد حضرت عباس (ع) بود . امام (ع)و فرزندان مسلم فرمودند اي فرزندان عقيل شما پس از شهادت مسلم وفاداري خودتان را نشان داديد ديگر كفايت مي كند اجازه دادم تا برگرديد گفتند : مردم به ما چه خواهند گفت مي گويند ما مولا و سيد و سالار عموي خود را رها كرديم بخدا هرگز چنين نخواهيم كرد تا جان ومال و فرزندان خود را فداي تو كرده و در ركاب تو خواهيم جنگيد و به فيض شهادت نايل گرديم و با تو هر كجا كه رفتي خواهيم بود هر كدام از ياران سخني ابراز داشتند و اعلام وفاداري كردن يكي گفت چگونه بعد از تو سختي زندگي را تحمل كنيم ديگري گفت بخدا قسم اگر اسلحه نداشتيم با سنگ از شما دفاع خواهيم كرد يكي گفت اگر هفتاد مرتبه ما را بكشند و زنده كنند و باز بيشتر ، و خاكسترم را به باد دهند دست از دامن تو برنميدارم و...
روايت از بيتاب

Saturday, March 08, 2003

Thursday, March 06, 2003

ما روحاني هستيم و همه شما (خبرنگاران) را پارو مي‌‌كنيم. مگر مي‌‌شود با روحانيت درافتاد؟ ما مي‌‌مانيم تا همه شما را كفن كنيم. تا دير نشده به ما بپيونديد زيرا ملت با ماست.
۱۳۸۲ شيخ قدرت عليجانی


عکس از عباس

روحانيون در اعتراض به رژيم شاه ۱۳۵۷

Tuesday, March 04, 2003

اگه گفتين اينا کين؟!!


Monday, March 03, 2003

بديلی جز ديکتاتوری برای دمکراسی وجود ندارد.
محمد خاتمی

اگه قصد اصفهان داريد و اگه تو اصفهان گشنه تون شد وخواستيد بريد قهوه خونه و اگه بواسطه آوارگی طولانی در فرنگ قيمت آبگوشت دستون نبود و اگه نمی خواستيد که قهوه چی اصفهانی کلاه سرتون بزاره پس حتماٌ سری به اينجا بزنيد تا قيمتها دستون بياد!

انتخاب تهران به پايتختی ايران
پسش از فتح تهران آقا محمد خان دستور داد شهر را براي پايتختی او آماده كنند وروز يكشنبه يازدهم ماه جمادي الاولي سال ۱۲۰۰ ه.ق. كه روز نوروز بود خواجه قاجار در تهران جلوس نمود، سكه زدند و خطبه خواندند. قاسم خان دولو با صد نفر تفنگچی به دژبانی قلعه تهران مامور شد و از آن وقت اينشهر را دارالخلافه خواندند.
آقا محمد خان در آغاز شهر استرآباد را براي تختگاه خود برگزيد ولي هنگامي كه غرب ايران را به تصرف در آوردند، دريافت كه اين شهر دور افتاده براي مركزيت چنين كشوری مناسب نيست و به همين جهت تا مدتي ساری را به عنوان پايتخت انتخاب كرد ولي باز معلوم شد كه اين شهر هم بی تناسب است، و همين كه نظر وافكارش به به سوي جنوب معطوف شد و آرزوی قلمرو متحد ايران را به حقيقت نزديك نمود، پايتخت مناسب تری مورد لزوم افتاد از اين رو تهران را برگزديد.
ظاهرا" آنچه آقا محمد خان را بر آن داشت تا پايتخت خود را در پای كوهها البرز برگزيند سلسله عواملی بوده است كه مجاورت اين كوهپايه ها با مراتع ايلاتی كه شاه قاجار خود از ميان برخاسته بود، موقعيت استراتژيك اين كوهپايه ها در برابر فشار روز افزون روسها بر مرزها ايران كه به خصوص در شمال غرب بسيار محسوس بوده و بالاخره تهديد مستمر تركمانان ساكن حوالي اترك بر مرزهای شمال شرقی ايران، از آن ميان قابل ذكر است. بنابر اين يك سلسله عوامل حياتی ارتباطی در انتخاب محل دقيق تهران موثر افتاده اند و مهمتر از همه قرار داشتن شهر بوده است بر كنار شاهراه غربی- شرقی ، مجاور كوهپايه های شمالی. تهران در يك موقعيت مركزی بر دره های مختلفی كه با كرانه دريای مازندران ارتباط داشته اندمشرف بوده است . در همان حال از اين مزيت و اقبال نيز برخوردار بوده كه ارتباط نواحی شمالی را با شهرهای ايران مركزی و فارس كه از غرب كوير به مراتب آسان تر بوده به سهولت بر قرار سازد .
روايت از: سازمان ميراث فرهنگی تهران

Saturday, March 01, 2003

برای اولين بار مرد جوان۲۱ ساله ای به نام Brandon Vedas در برابر کامپيوتر خويش ودر حالی که تعدادی از دوستانش از طريق وب کام شاهد ماجرا بودند با خوردن تعدادی قرص خودکشی کرد. آخرين جمله ای که او ادا کرد:

".I told u I was hardcore"

دوستان وی طی ماجرا وی را تشويق به خودکشی ميکردند.
حالا شما بريد هی چت کنيد. ازما گفتن، خطرناکه. نظر شما چيه؟