داستان لواطیان فرنگستان
روایت این صفحات سیاحتنامه بود لیک دیروقتی است از عجایب بلاد فرنگستان دراین اوراق نیآمده است سطری. پس بشنوید داستان لواطیان و همجنسبازان دیار استکهلم را که ایشان را هر ساله جشنی است در هفت شبانه روز در وادی تانتو که باغی است با صفا در جنوب استکهلم - Tanto - در میانه تابستان. در این جشن لهو لهب فراوان نموده واز دم غروب تا بازدم آفتاب به شادی و ترانه و رقاصی و لواط پردازند. این جشن را پراید Pride - به مانند افتخار مام وطن اما نه در جامه خودروی کرهای- نامند و در تمامی طول روز و شب لواطین و همجنس گرایان از وادی استکهلم و دیگر بلاد همه حضور رسانند و مشربه نوشند و لباس غریب فراوان پوشند و مرد بر لبان دیگر مردان بوسه زند و زن بر ماتحت دیگر نسوان دست مالد و اعمال منکره به افراط عمل شود.
از پس هفت شبانه روز معصیت حضرات و نسوان با البسه گونهگون، چون مردان در شلیته و پیراهن زنانه و زنان در تنکههای چرمی سیاه و در گروههای مختلف اصناف به راهپیمایی پردازند و سنت سودومی را در کوی و برزن فریاد زنند با افتخار و بر همجنسبازی خویش مفتخر، خیابان را به افتخار گناه خویش آلوده و بر کف کامیونها و دیگر خودروها نشسته و مسکرات فراوان صرف نمایند. مردم نیز در دو سوی برزن به تماشای معصیت مینشینند و خندند و کف فراوان زنند.
منت خدای عز وجل را که در ممالک محروسه لواط گران جوان را بر دار آویزند. چه این معصیت گر خاک وطن را آلود سازد دیگر کی توان دیوان خواجه شیراز را در کنار قرآن نشاند و با یاد خط عارض به معصیت نیآفتاد؟