مردی از اعماق
در واقع نه اصلاحطلبان تماما آزادمنش بودند و نه محافظهكاران تمامتخواه. در همهى اين دورانها قالى ايرانى رنگ، بافت و گرهى پيچيدهتر از آن داشته كه غرب تصورش را مىكرده است. بنابراين احمدىنژاد را نمىتوان در هيچيك از اين دو مقوله گنجاند. او بطور حتم يك محافظهكار نيست، بلكه به طبقهاى جديد تعلق دارد كه نمايندگان سياسىاش خود را «آبادگران ايران اسلامى» مىنامند. اينان از زمرهى رانتخواران و آقازادگان و قشر نوكيسگان نيستند. اينان آندسته از افراطيون و راديكالهايى هستند كه از اعماق تنگدست جامعهى خردهبورژوازى روستايى و پرولترهاى شهرى به فراز برخاستهاند. مقالهاى از روزنامهى «زوددويچه تسايتونگ» بهقلم رودولف كيملّى.
"اغلب زائران روز چهارشنبه به زيارت جمكران مىروند. اين هزاران زائر در مسجد كوچكى در نزديكى شهر قم بدنبال چاهى هستند كه بر پايهى باورهاى مذهبى عوام رابطهاى با امام دوازدهم شيعيان دارد. ايشان درخواستها و آرزوهاى خود را بر روى كاغذى نوشته بداخل چاه مىاندازند. و مىگويند كه جريان زيرزمينى آب اين درخواستها را بدست امام غائب مىرساند: افسانهاى كه مشابه آن را در بسيارى مناطق جهان اسلام و يا نزد ديگر اديان مىتوان شنيد.
به باور شيعيان «امام غائب» كه در سال ۹۴۱ ميلادى بعنوان جانشين بحق پيامبر اسلام در غارى در نزديكى سامره (در سرزمين امروز عراق) گريخته بود، در روز موعود بعنوان «مهدى» ظهور خواهد كرد و در روى زمين حكومت عدل را برقرار خواهد ساخت. و تا زمان ظهور وى طبق قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران فقيه عادل و عالِم، كه امروز رهبر روحانى آيتالله على خامنهاى است، به نيابت از سوى او حكومت خواهد كرد.
حال در زمان رياست جمهورى احمدىنژاد اين افسانه ابعاد گستردهترى به خود گرفته است. كابينهى وى مبلغى بالغ بر ۱۵ ميليون يورو را به بازسازى و گسترش جمكران اختصاص داد. اين شايعه هم كه هيأت دولت احمدىنژاد با "امام غائب" عهدى بسته و كاغذ عهدنامه را وزير ارشاد به چاه انداخته، آنقدر باورمند بود كه دولت مجبور شود اين عمل را بطور رسمى تكذيب كند. احمدىنژاد در برابر امامان جمعهى سراسر كشور هدف اصلى انقلاب را زمينهسازى براى بازگشت امام دوازدهم اعلام داشت. رئيس دولت همچنين از شخص خودش گفت، كه او نيز جزو كسانى است كه در انتظار ظهور امام بسر مىبرد و با افتخار خود را اصولگرا ناميد.
براى نخبگان تاكنونى، مردان اصلاحطلبى همچون محمد خاتمى، مرد ذینفوذ ديگرى كه هاشمى رفسنجانى است و رهبر روحانى على خامنهاى، چهرهى ناجى امام دوازدهم با وظايف روزانهى امور مملكتى كمتر رابطه داشته، و اى بسا اين چهره به هيچ وجه جزو نيازهاى مبرم ايرانىها نبوده است. برخلاف بقيه، احمدىنژاد مىخواهد تير امام زمان را در كمان سياست روز بگذارد، يا دستكم چنان حرف مىزند كه گويى دارد چنين مىكند. وى حتا در اجلاس عمومى سازمان ملل نيمى از نطق ۲۸ دقيقهاى خود را به امام زمان اختصاص داد. البته قابل درك بود كه او با اين كارش حضار را به خميازه اندازد. ولى رئيس جمهور در خانهاش گزارش داد كه نمايندگان حاضر در تالار عظيم سازمان ملل بشدت مبهوت او بودند، زيرا كه در مدت سخنرانى هالهاى از نور بر فراز سر او تابان بود. وى به يكى از فقهاى زعيم كه شگفتزده گوش به او سپرده بود، مىگفت: ”اغراق نمىكنم. آنها حتا مژه نمىزدند” و منظورش حاضران در جلسهى سازمان ملل بود. از اين گزارشدهى شرمگينانه در مورد هالهى نور نوار ويدئويى موجود است كه براى رئيس جمهور دردسرساز شده است. در اين فاصله متألهين و كلامشناسان بزرگ يك به يك از او فاصله مىگيرند و به گفتهى اكبر اعلمى، نمايندهى مجلس شوراى اسلامى "حتا چهرههاى مقدس اسلامى نيز چنين ادعاهايى نداشتهاند".
بايد پرسيد، احمدىنژاد با اين ژستهايش مىخواهد به چه چيزى برسد؟ در وهلهى نخست او مىخواهد در ميان تنگدستان، يعنى آن بخشى از مردم كه به معجزات باور دارد و در عين حال قربانى بيعدالتى، لجامگسيختگى، ارتشاء و بيكارى است، بعنوان نماد اميد و رحمت نمايان شود. حتا پيش از برگزارى انتخابات رياست جمهورى آيتالله محمد تقى مصباح يزدى، اين روحانىِ بهغايت محافظهكار احمدىنژاد را "برگزيدهى امام مهدى" نام نهاده بود، و خواسته بود كه مؤمنان به او رأى دهند. و امروز مصباح يزدى تنها روحانى الاهيدانى است كه رئيس جمهور از وى حرفشنوى دارد.
احمدىنژاد با گسترش يك كيش "مهدى" قدرتى را در خانهى خود بهم زده، بطوريكه خود را از هرم قدرت در جمهورى اسلامى رهانيده است. در مجلس اين كشور اعلام كرده كه ”توهين به رئيس جمهور جرم دارد” و در اطراف وى عمامهبسران چندانى نمىتوان يافت. افراد جديدى كه وى معرفى كرده، چهرههايى هستند بىتجربه، جوان، با آرمانى انقلابى، درسخواندهى دانشگاه كه با پول و امتيازات و منافع شخصى هنوز به فساد كشيده نشدهاند، با ذهنى باز براى جذب تكنيكهاى مدرن و همزمان صدها سال نورى دور از شيوهى زندگى قشرى كه ۲۵ سال تمام پيش از انقلاب بر ايران حكم راند. در صورتى كه اين نسل جديد خود را تثبيت كند، ديگر نمىتوان از "رژيم ملايان" سخن راند. اگر احمدىنژاد بتواند به تعهدات خود نسبت به امام زمان جامهى عمل بپوشاند و در اين راه موفقيتهايى كسب كند، بزودى ديگر به يك معمم روحانى بعنوان نائب امام زمان نياز نخواهد داشت. حتا نيازمند يك حكمران و امير نيز نخواهد بود.
احمدىنژاد به هنگام انتخابش بعنوان رئيس جمهور در يك خانهى محقر سه اتاقه در شرق تهران مىزيست و با يك اتومبيل پژوى سىساله رانندگى مىكرد. در اين فاصله به شمال شهر نقل مكان كرده، آنجا كه همه در آسايش و رفاهند و از هواى سالمترى ننفس مىكنند. رئيس جمهور "بدلايل عملىتر" در نزديكى يكى از قصرهاى رضاشاه اقامت دارد. دور تا دور حياط اندرونى را گذرگاههايى زير تاقگانها تشكيل دادهاند كه سقف آنها تا پنج متر مىرسد. با اين حال رئيس جمهور چايش را روى قاليچهى كاشان بر روى زمين مىخورد. وى جمعهها با يك اتومبيل نيسان پاترول به مسجد مىرود، جايى كه در كنار پيشنماز به سجده مىرود. و جمعيت به فرياد درود مىفرستد: ”احمدىنژاد ـ حزبالله!"
پرسشهاى ناگوار
احمدىنژاد سال آينده پنجاه ساله مىشود. همسرش كه در دانشگاه با او آشنا شده، همانند خودش داراى مهندسى مكانيك است. او علوم تربيتى نيز خوانده و به تدريس مشغول است. فرزند ارشد كه دختر است، امسال ازدواج كرده و در انتظار پايان دورهى مهندسىاش در رشتهى برق است. فرزند بزرگ پسر هم سال آخر رشتهى مهندسى ساختمان را مىگذراند و جوانترين فرزند نيز اخيراً ديپلم خود را گرفته است. از علاقمندى و تمايل به شعر، ادبيات و علوم انسانى در خانهى رئيس جمهورى كه بعنوان پسر يك آهنگر به تهران آمد خبرى نيست. كت كرمرنگ رئيس دولت اسلامى ايران در اين ميان به "كاپشن احمدى" معروف شده است.
احمدىنژاد علاقهاى به زندگى مجلل ندارد. از هواپيماى دولتى كه از سلطان برونئى خريدارى شده و در تولوز به آخرين تجهزات آراسته گشته، استفاده نمىكند. وزيرانش را ممنوع كرده اتومبيلهاى ضدگلوله از خارج كشور خريدارى كنند كه ارزش هريك سر به ۲۵۰ هزار تا ۴۵۰ هزار يورو مىزند. قالىهاى نفيس را از دفتر كارش جمعآورى كرده و كاخ سعدآباد را كه اقامتگاه ميهمانان بود، به ادارهى گردشگرى سپرده است. احمدىنژاد مىگويد: "در دولت من جايى براى اشراف نيست." و در جاى ديگر مىافزايد: "من درك مىكنم چرا برخى كه ۱۵ تا شغل و مقام داشتند و ماهى ۳۰ هزار يورو درآمدشان بوده، من را مورد انتقاد قرار مىدهند." احمدىنژاد دشمنان زيادى براى خود تراشيد، هنگامى كه با آغاز كارش گزارش مالى دقيقى از درآمد و هزينههاى دولت خواست.
از ۶۰۰ ميليارد دلار درآمد نفتى از زمان انقلاب در سال ۱۹۷۹ بدين سو، براى ۱۲۰ ميليارد دلار آن سند هزينهاى وجود ندارد. حتا نام دو تن از مردان قدرتمند رژيم، آيتاله مشكينى، رئيس مجلس خبرگانِ رهبرى و آيتاله شاهرودى، رئيس قوهى قضاييه جزو كسانى است كه رئيس جمهور از آنان بازخواست مالى كرده است.
او هرگز از عنوان رسمى «جمهورى اسلامى ايران» سخن نمىگويد، زيرا كه واژهى "جمهورى" عنصرى از حاكميت مردم دارد كه احمدىنژاد آن را رد مىكند. "ما انقلاب نكرديم كه به يك دمكراسى برسيم"، اين جملهاى است درج شده در يكى از برنامههايش. در تاريخ از ستايشگران جمال عبدالناصر، از پدران جنبش جهان سوم و نيز حسن البنّا، بنيانگذار اخوانالمسلمين است، سازمانى كه عبدالناصر رهبرانش را به دار آويخت. اين رئيس جديد دولت ايران اسلام را بديلى براى نظام حاكم بر جهانى مىداند كه ايران نبايد درهايش را به روى آن بگشايد. احمدىنژاد براى اين هدف به يك خصم نياز دارد: اسرائيل، كه از آن بشدت بيزار است و به يك مناقشه محتاج و آن گسترش توان هستهاى ايران است. پيشنهاد قابل قبول براى طرفين كه غنىسازى اورانيوم در روسيه صورت گيرد را اصلا نمىخواهد حتا بشنود و مىپرسد: "چه تضمينى براى ما هست كه در آينده مواد سوختى را به ما برسانند؟" و مىافزايد: "شايد فردا كه به آنها وابسته شديم، بيايند و مواد سوختى را بهموقع به ما نرسانند و يا بخواهند با قيمت بالا بدهند."
در ميان برادران ديروز
پيشنماز مسجدى كه احمدىنژاد به آنجا مىرود در كنارش يك قبضه كالاشنيكوف روى فرش گذارده است. رئيس جمهور خود از رزمندگان و جانبازان دوران جنگ عليه عراق است. وى برادران سابق سپاه پاسداران را براى مقامات مهم دولتى ترجيح مىدهد. از خبرنگاران خوشش نمىآيد، بويژه از آنانكه پرتجربهتر و مسنتر هستند و پشتشان به حمايتهاى داخل و خارج كشور گرم است. او جوانترها را ترجيح مىدهد، زيرا كه راحتتر مىتوان آنها را مرعوب كرد. سايت اينترنتى ارتش اواخر ماه اكتبر فهرستى از نام ۲۱۰ خبرنگار را انتشار داد كه از نظر رئيس جمهور بيشتر سزاوار اعدام هستند. تصويرى كه غربىها از صحنهى سياسى ايران داشتند، تصويرى ساده و در عين حال غلط بود: در يك سو اصلاحطلبان بودند كه مىخواستند همه چيز را بهتر كنند و در طرف ديگر محافظهكاران كه در راهشان خرابكارى مىكردند.
در واقع نه اصلاحطلبان تماما آزادمنش بودند و نه محافظهكاران تمامتخواه. در همهى اين دورانها قالى ايرانى رنگ، بافت و گرهى پيچيدهتر از آن داشته كه غرب تصورش را مىكرده است. بنابراين احمدىنژاد را نمىتوان در هيچيك از اين دو مقوله گنجاند. او بطور حتم يك محافظهكار نيست، بلكه به طبقهاى جديد تعلق دارد كه نمايندگان سياسىاش خود را «آبادگران ايران اسلامى» مىنامند. اينان از زمرهى رانتخواران و آقازادگان و قشر نوكيسگان نيستند. اينان آندسته از افراطيون و راديكالهايى هستند كه از اعماق تنگدست جامعهى خردهبورژوازى روستايى و پرولترهاى شهرى به فراز برخاستهاند.
بهرحال معضلات جامعهى ايران در كنار رئيس جمهورش احمدىنژاد چندبرابر فربهتر شدهاند. همين چندى پيش در كلانشهر ۱۲ ميليونى تهران مدارس چند روزى بسته ماندند، بدليل شدت آلودگى هوا و خطرات ناشى از آن. كارشناسان محيط زيست مىگويند تمامى پرندگان تهران را ترك كردهاند، نه گنجشكى بر شاخكى، نه عقابى بر فراز ذروهى البرز. كلاغها نيز ترك اين ديار گفتهاند."
برگردان: داود خدابخش
برگرفته از صدای آلمان
No comments:
Post a Comment