امين سلطان، اتابك اعظم (صدراعظم ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار) به رموزات سياست آشنايي داشت. او و پدرش اگرچه مسلمان بودند، ليكن تبار ارمني داشتند. امين سلطان نه تنها در ايران، بلكه در جهان و در دربار سلاطين
اروپا چهره اي آشنا و معتبر به شمار مي رفت. شهرت امين السلطان از آنجا مايه گرفت كه در واقعه تيرخوردن ناصرالدين شاه، شاه بي جان را با چنان تدبيري به تهران حركت داد كه تمام مردم باور كردند كه شاه زنده است. امين السلطان به محض تيرخوردن شاه برخلاف ساير درباريان كه فرار كردند، محكم و استوار در جاي خود ايستاد و ميرزارضا را از دست زنها كه مي خواستند او را بكشند خلاص كرد. آنگاه به پيش خدمت مخصوص دستور داد در كالسكه بنشيند و شاه را بغل كند و شاه را به طور نشسته از مسير عادي عبور دهد و به كلنل كايكوفسكي فرمانده بريگاد قزاق دستور داد افراد بريگاد سواره قزاق همايوني را به بهانه ورود سفير كبير عثماني در سطح شهر پراكنده كند و به اين ترتيب بدون آنكه ايجاد وحشت نمايد، جنازه شاه به كاخ سلطنتي آورده شد و انتقال سلطنت بي آنكه خوني از دماغ كسي بريزد پشت سر گذاشته شد. اين واقعه صدراعظم ايران را شهره آفاق كرد. اما اين صدراعظم مغرور مخالفان خود را حقير شمرد، تا آنكه توطئه درباريان به ثمر رسيد و با همه اقتدار سقوط كرد. قضيه از اين قرار بود كه برادر امين السلطان آدم بي بند و باري بود و هرشب در خانه خود مجلس عيش و عشرت داشت و خوانندگان و نوازندگان دوره گرد را به خانه خود مي آورد. در همين احوال زنهاي شاه پيشين كه از بي عرضگي شاه جديد دل خوني داشتند، در هجو مظفرالدين شاه تصنيفي ساخته بودند و اين تصنيف را مردم در كوچه و بازار مي خواندند. عنوان تصنيف آبجي مظفر بود. در خانه برادر صدراعظم هم نوازندگان دوره گرد، اين تصنيف را خواندند و خبر آن به گوش شاه رسيد. به دستور شاه دسته نوازندگان دوره گرد را به دربار بردند. شاه به آنها امان داد و انعام هم داد به شرط آنكه تمامي تصنيف را همانطور كه در خانه برادر صدراعظم خوانده بودند، تكرار كنند. دسته نوازندگان آن تصنيف پر از طنز و جسارت را درحضور شاه اجرا كردند و شاه قسم خورد كه حساب صدراعظم را برسد و خاندان او را تار و مار كند وهمين كار را كرد. البته اين يك روي سكه بود. روي ديگر سكه اين بود كه انگليسيها مدتها بود كه به شاه براي بركنار كردن امين السلطان فشار وارد مي آوردند. بدين ترتيب توطئه انگليسي مآبان دربار با استفاده از ترانه آبجي مظفر به ثمر رسيد و امين السطان مقتدر در حاليكه از سوي مخالفان هر لحظه در خطر سوءقصد بود روانه تبعيدگاه خود شد و تحت مراقبت قزاقهاي كايكوفسكي به قم رفت و در آنجا به انتظار نشست.
از تاريخ ايران و جهان در قرن بيستم با تلخيص
Monday, April 01, 2002
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment