ديدار محرمانه نمايندگان دولت آمريک و جمهوری اسلامی در استکهلم
رادیو بین المللی سوئد (پژواک) روز چهارشنبه (27 اوت) گزارش داد که دیدار و مذاکراتی میان نمایندگانی از دولت آمریکا و جمهوری اسلامی در نقطه ای از حومه استکهلم به انجام رسیده است. در این مورد بخش اطلاعات رسانه ای وزارت خارجه سوئد ضمن اظهار بی خبری نسبت به این موضوع از هر گونه اظهار نظری خودداری کرده اما گفته میشود که این دیدار از طریق سفارت های دو کشور در استکهلم تدارک دیده شده است.
Friday, August 29, 2003
Tuesday, August 19, 2003
Saturday, August 16, 2003
تو مو میبینی و من پیچش مو!
بخوانید تا به مفسده وحرام در دنیای مجازی اینترنت کشیده نشوید. پاسخ استفتائات مطابق با فتاوى آیت الله سیستانی.
سؤال : لطفا حكم چت كردن با شخصى كه از جنسيت او بى اطلاع هستيم را بفرمائيد . در صورت اطمينان از جنسيت چطور ؟
جواب :در هر دو صورت اگر خوف وقوع حرام است جايز نيست .
گیجم. هفته ایه که گیجم. هر روز که از خواب پا میشم به فکر انجام هراز کار مانده ام وشب همچنان درمانده با هزار کار مانده. خسته ام. هراز گاهی حرف از گذشته ها میزنم و هرزگاهی از آینده. گذشته ها گذشته و آینده نارسیده. انگار وزنه های سنگینی من رو به اعماق میبره و قیچی تیزی هر روز صبح بالم رواز ته میچینه. گویی که مالیخولیا دارم. درمانی هم براش نیست. مرگ شاید چاره اش کنه. حرف فراوون دارم زبونم اما بریده و انگار تخم هیچ کفتری هم علاجش نیست. رخوت نیست، بی شباهت به اونهم نیست. رخوت اما نیست. داداش بزرگی هم نیست که با یه بالش خیال ما و خودش رو راحت کنه. گیجم، هفته ای یه که گیجم.
Friday, August 15, 2003
فرازهایی از رساله آیت الله خمینی:
٢٤٥٦ اگر زن بگويد يائسهام نبايد حرف او را قبول كرد ولى اگر بگويد شوهر ندارم حرف او قبول مىشود.
٢٤٥٩ مستحب است در شوهر دادن دخترى كه بالغه استيعنى مكلف شده عجله كنند، حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يكى از سعادتهاى مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند.
٢٤٤٠ اگر در حال ناچارى زن بخواهد زن ديگر، يا مردى غير از شوهر خود را تنقيه كند، يا عورت او را آب بكشد بايد چيزى در دست كند كه دست او به عورت نرسد و همچنين است اگر مرد بخواهد مرد ديگر ديگرى، يا زنى غير زن خود را تنقيه كند يا عورت او را آب بكشد.
٢٤٢٤ زنى كه صيغه شده اگر چه آبستن شود حق خرجى ندارد.
٢٣٨٠ اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكى از هفت عيب را دارد مىتواند عقد را به هم بزند : اول: ديوانگى. دوم: مرض خوره. سوم: مرض برص.چهارم: كورى. پنجم: شل بودن به طورى كه معلوم باشد. ششم: آنكه افضا شده، يعنى راه بول و حيض و يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد، ولى اگر راه حيض و غائط او يكى شده باشد، به هم زدن عقد اشكال دارد و بايد احتياط شود. هفتم: آنكه گوشتيا استخوانى يا غدهاى در فرج او باشد كه مانع از نزديكى شود.
٢٧٨٣ مسلمان از كافر ارث مىبرد، ولى كافر اگر چه پدر يا پسر ميت باشد، ازاو ارث نمىبرد.
Thursday, August 14, 2003
تأسيس موزه شعر در خانه نيما يوشيج.
خانه نيما يوشيج پدر شعر نو ايران موزه شعر مي شود.
سهيلا رجايي علوي مديركل ميراث فرهنگي استان مازندران با اعلام اين خبر به ميراث خبر افزود: قرار است موزه شعر ايران به زودي و پس از انجام مرمت بخشهايي از خانه نيما يوشيج، راه اندازي شود. وي در اين باره توضيح داد: پس از اينكه بخشهايي ازخانه نيما از قابليت لازم براي نگهداري آثار و نوشته هاي شاعران بزرگ ايران برخوردار شود، اين خانه به موزه شعر تبديل مي شود حتي اگر عمليات مرمتي در حاشيه خانه ادامه يابد.
وي تصريح كرد، در موزه شعر ايران آثار، نوشته ها و اشياي به جاي مانده از نيما و شاعراني كه از او تأثير گرفته اند به نمايش گذاشته خواهد شد.
برپايه اين گزارش، يونسكو اعتباري را براي مرمت خانه پدر شعر نو ايران اختصاص داده است، چرا كه هزينه مرمت اين خانه در توان ميراث فرهنگي استان مازندران نيست. رجايي علوي با تأكيد بر اينكه بازسازي و مرمت خانه پدري نيما يوشيج ـ پدر شعر نو ايران ـ تا دو سال آينده به پايان مي رسد، افزود: كمبود اعتبارات مهمترين دليل بي توجهي و كوتاهي در ساماندهي و نگهداري اين خانه ارزشمند است. خانه نيما در يوش واقع است.
از وب سایت پیام:
کاربر گرامی، اکثر مطالب و محتویات این سایت از سایت های دیگر بصورت غیر قانونی سرقت شده است. صاحبان مطالب به سرقت رفته میتوانند بروند و کشکشان را بسابند، ما کار خودمان را میکنیم.
Wednesday, August 13, 2003
Tuesday, August 12, 2003
ميلاد
در فراسوی مرزهایِ تنات تو را دوستمیدارم.
آينهها و شبپرههای مشتاق را به من بده
روشنی و شراب را
آسمانِ بلند و کمانِ گشادهی پل
پرندهها و قوسوقزح را به من بده
و راهِ آخرين را
در پردهيی که میزنی مکرّرکن.
در فراسوی مرزهایِ تنام
تو را دوستمیدارم.
در آن دوردستِ بعيد
که رسالتِ اندامها پايانمیپذيرد
و شعله و شورِ تپشها و خواهشها
بهتمامی
فرومینشيند
و هر معنا قالبِ لفظ را وامیگذارد
چنانچون روحی
که جسد را در پايانِ سفر،
تا به هجوم کرکسهایِ پاياناش وانهد...
در فراسوهای عشق
تو را دوستمیدارم،
در فراسوهای پرده و رنگ.
در فراسوهای پيکرهایِمان
با من وعدهی ديداری بده.