سیاست هستهای و گردن کلفتی آمریکا
برخی از روشنفکران ایرانی / از اونا که مهتابی بلعیدند / با شدت و حدت به سیاست عمومی ایران در رابطه با انرزی هستهای میپرند و وافریادآ بر میارند که ایران را سیاستمداران در ورطه اشغال و جنگ میاندازند. حضرات که سوراخ دعا را گم کردهاند فارغ از اینند که انرزی هستهای از نان شب برای ایران واجبتر است گذشته از این که کدام رژیم عهدهدار سیاستگذاری و راهبری ممالک محروسه باشد. به چند دلیل:
نخست اینکه در زمینه سیاست هستهای مهمتر از داشتن سلاح هستهای، داشتن توانایی هستهای است. سیاستس که سالهاست اختلاف ژاپن و چین را سیاسی، و نه نظامی حل کرده است. اختلاف کهنه ایرانیان و اعراب - گذشته از تلاش ما برای تنش زدایی نه بر سر اروند رود و نه بر سر شیعهگری،- بنای اختلاف تاریخی است و چاره را برای عدم تکرار خونریزیهای آینده جز سیاست :« ما میتوانیم اگر بخواهیم» هیچ چیز دیگر نیست بنای اختلاف در قراداد ایران و عثمانی است به ظاهر اما نه قراداد دهه ۷۰ الجزیره و نه هیچ پیمان دیگری چاره نیست این اختلاف را جز صلح مسلح تا هنگامی که پروسه سوم جهانی به سر آید.
دوم همسایه شرقی است و توانایی های هستهای اش که به نوبه خود تهدید بالقوه محسوب میشود هر زژیم دانای باید به چاره برخیزد پیش از فاجعه.
سوم اما قلدریهای اسراییل است که زمینه بر گردن کلفتی آمریکا دارد. کلوخآنداز را پاسخ سنگ است. اگر اسراییل ترس توانایی هستهای در ایران را داشت بگویه شادروان بازرگان سه سه بار اگر از این تهدیدها میکرد.
چهارم اینکه اورپا را و دیگران را اعتمادی نیست که ایزان را در بحران دریابند. ورارد کردن سوخت هستهای گذشته از تمام بیچارهگی های فنی و علمی برای ایران، راهحلی بشدت بیبنیان است. یک عدم تفاهم کافی است تا جریان سوخت قطع شود.
ایران به تمامی تعهدات خویش در برابر آژانش بینالمللی وفادار بوده است تا کنون. برای اورپا و امریکا نه تحریم و نه حمله به ایران عملی است. اگر پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع شود - که بخت امریکا برای این منظور فراوان نیست - ماحصل یک بحران عمومی برای آژانش است و بیاعتباری تمامی معاهدات آژانس. گذشته از اینکه نفت ۷۰ دلاری میتواند به بالای ۱۰۰ دلار صعود کند. خروج ایران از اژانس یک شکست سیاسی برای بوش و سه کشور طرف ایران تلقی میشود. هنوز گزینههای فراوانی برای ایران باقی است. سخنرانی ریسجمهور - گذشته از حواشی امام زمانش -در سازمان ملل بیشباهت به دفاع مصدق از ملی شدن نقت در لاهه نبود. اگر قیافه و ریشش را دوست ندارید یا پشینهاش را شایسته یک ریسجمهور نمیبیند مهم نیست، جان کلام را دریابیید.
ایران باید به استقلال هستهای برسد. چنانکه به استقلال نفتی رسید. که و چگونه ایران خانم را به این استقلال میرساند کمتر مهم است، تا نباشد صدام دیگری دوبارهبار دامن ایران خانم را بالا زند و تجاوزی دیگر.
1 comment:
حرف حق جواب نداره
Post a Comment