بهار خودش رو کشون کشون به اين گوشه شمال دنيا هم رسونده.
در نزديکی خونه من کليسايي هست.
هوا آفتابی بود و من رفتم برای قدم زدن. اولين گلهای بهاری کمی زودتر از معمول هر سال کنار ديوارهای کرم کليسا سرک کشيده بودند.
چند تايی غکس گرفتم. در گوشه کليسا قبرستون کوچکی بود.
متمايز از قبرستونهای بزرگ ما. با خودم گفتم: يا عزيز زهرا
Sunday, March 24, 2002
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment