که هرکس کِشد تيغ نامهربانی... شود کُشته تيغ نامهربانان
Tuesday, July 30, 2002
دوستی دوست داشنی سالها پيش در اقامت دو سه ماهه من در تهران خطوط زير را عزيزانه برايم روی کاغذی نوشت. در بلندای همه هفت سال پس از آن هميشه آن نوشته همراهم بود. امروز آنرا به بايگانی سپردم. دلم اما نيآمد که در اين تار نگار ثبتش نکنم برای روزهای دلتنگی.
وصيت
نيمی از سنگها، صخرها و کوهستان را گذاشته ام
با دره هايش، پياله های شير
به خاطر سپردم
نيم ديگر کوهستان، وقف باران است.
دريای آبی و آرام را
با فانوسهای روشن دريايی
می بخشم به همسرم.
شبهای دريا را
بی آرام ، بی آبی
با دلشوره فانوس دريايی
به دوستان دور دوران سربازی
که حالا پير شده اند.
رودخانه که میگذرد زير پل
مال تو
دختر پوست کشيده من بر استخوان بلور
که آب پيراهنت شود تمام تابستان.
هر مزرعه و درخت
هر کشتزار و علف را
به کوير بدهيد ششدانگ
به دانه ها ی شن، زير آفتاب.
از صدای سه تار من
سبز سبز پاره های موسيقی
که ريختهام در شيشه های گلاب و گذاشته ام
روی رُف
يک سهم به مثنوی مولانا
دو سهم به نی بدهيد.
و می بخشم به پرندگان
رنگها، کاشی ها، گنبدها
به يوزپلنگانی که با دريده اند
غار و قنديل های آهک و تنهايي
و بوک باغچه را
به فصل هايی که می آيند
بعد از من...
بيژن نجدی
Monday, July 29, 2002
ويديوی نمايش اعترافات سيامک پورزند را در سيمای جمهوری اسلامی ايران با اسم مستعار« ديوان بلخ» ببينيد! بيچاره پيرمرد.
بخش اول ۱:۰۱:۴۸ دقيقه
Friday, July 26, 2002
دومين رمان خانم فاطمه بهروز در سويد زير عنوان : آواز زندانيان - Fångarnas kör - منتشر شد. چاپ اين رمان را شرکت نشر "Natur och Kultur" انجام داده.
Tuesday, July 23, 2002
او که نفس مرگ را در پس خويش حس کرد، در باز پسين هفته ها چنين خواند. يادش گرامی در اين روزها که نزديک به سالمرگ وی است.
دستانِ بستهام آزاد نبود تا هر چشمانداز را به جان در برکشيم
هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده
هر بدرِ کامل و پگاهِ ديگر
هر قله و هر درخت و هر انسانِ ديگر را.
رخصت زيستن را دستبسته گذشتم دست و دهان بسته گذشتيم
و منظرِ جهان را
تنها
از رخنهى تنگچشمىىِ حصارِ شرارت ديديم
و اکنون
آنک درِ کوتاهِ بىکوبه در برابر و
آنک اشارتِ دربانِ منتظر! ـ
دالانِ تنگى را که در نوشتهام
به وداع
فراپشت مىنگرم:
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
اما يگانه بود و هيچ کم نداشت.
به جان منت پذيرم و حق گزارم!
(چنين گفت بامدادِ خسته.)
Saturday, July 20, 2002
قطعنامه تظاهرات روز جمعه تهران:
۱-
ايران همان ايران اسـلامـي- اسـت, همـان ايران ملت رشيد, انقلابـي و مبـارز, همـان ايران امام عظيمالشان و بسيجيان سلـحشـور امام است, ما اعلام ميكنيم آنچه در بيانيه اخير بوش كوچك با عنوان "ايران جديـد كـه دوستي بهتر از آمريكا نخواهد داشت" مـطرح شده"از نظر ملت ايران مطروداست و به گفته امام راحل بنيانگذار جمهوري اسلامي ما حتي يك لحظه با آمريكا كنار نخواهيم آمد.
۲-
ما آمريكاي جنـگ افـروز را عـامـل بـي ثباتي و تنش در جهان و سران كاخسـفيـد را بزرگترين حامي تروريسم جهانـي, بـه ويـژه رژيم نامشروع اسرائيل مي دانيم و فلسطيـن را نماد مقاومت و مبارزه ميدانيم و حمايت خود را از انتفـاضه و قـدس شريــف اعــلام مـي كنيم.
۳-
ما به جهانيان اعلام مي كنيم كه آمريكا به بهانه مقابله با تروريسم, جهـان اسـلام را آماج حملات خود قرار داده و به تعـبيـر رهبر معظم انقلاب اسلامي "بهدنبال انـتقـام گير"ي از انقـلاب , اسـلام و امـام "ره" در ايراناست, اما همانگونه كه رئيس جـمهـوري اسلامي ايران به نمايندگـي از ملـت شـريـف ايران تصريح كرد: آمريكا از سياست مداخله جويانه دست بردارد و از ملت بـزرگ ايـران عذرخواهي كند و سران كاخ سفيد بداننـد در ايران اسلامي هيچ اختلافي بر سر ايستـادگـي در برابر آمريكا وجود ندارد.
۴-
ملت ايران بر استمرار استقـلال, آزاد,ي جمهوري اسلامي پاي ميفشارد و مردم سالاري و اصلاحات را در چارچوب قانون اساسـي و حـول محور ولايت فقيه مي خواهد. ما ضمن تجديد ميثاق با انـديشـههـاي والاي حضرت امام "ره" و اهداف بلند رهبر معـظم انقلاب اسلامي, پشتيباني و حمايت قاطع خـود را از مسئولان ونهادهاي كشور, قوا ي۳ گانه و همـه خدمتگـزاران به ديـن و ملت اعــلام ميكنيم و قاطعانه از همه مسئولان ميخواهيم با وحدت و همدلي "آينهتمامنمـاي اتحـاد و وحدت ملي" باشند و تمـام همـت خـود را در خدمت به مردم حل مشكـلات كشـور, بـه ويـژه مسئله اشتغال و مبارزه قاطع با فقر, فساد وتبعيض مصروف كنند.
۵-
توسعه آزادي هاي مشروع, رشد مطبوعات و روند رو به تزايد و تشكيل نهادهاي مردمـي كه همهاز دستاوردهاي فاخر و ارزنده انقلاب اسلامي است, مستلزم پاسداشت و مراقبت همـه جانبه است, در شرايطي كه دشمنانقسم خورده انقلاب اسلامي با زبان تهديد و ارعاب با ما سخن مي گويند, بيش از همه چيز نيـاز بـه وحدت و وفاق ملي است . احزاب, تـشكـل هـا و جنـاحهـاي سيـاسـي و مطبوعات و رسانهها نقش ممتازي درشكل گيري اين كار بـزرگ دارنـد, مـا از همـه آنهـا قاطعانه ميخواهيم از هرگونه موضع گيري كه شائبه اختلاف و مقابله بـا ارزشهـاي مـورد احترام جامعـه را دارد بـه شـدت خـودداري كنند, چرا كه امروز وفاق ملي خواسته بهحق ملت بزرگ ايران از همه جناح هـا و احـزاب سياسي است.
۶-
ما از نيروهاي مسلح شجـاع و غيـورمـان مصرانه ميخواهيم آمادگي و آرامش رزمي خود رابراي مقابله با تجاوزات احتمالي دشمن و سركوب متجاوزان, همانند دوران جنگ تحميلي حفظ كنند و قدرت بازدارندگـي خـود را بـه نمايش بگذارند.
روايت از واحد مرکزی خبر
Friday, July 19, 2002
مادرم هميشه وقتی که از خاطرات دوران جوونيش می گفت، هيچوقت بقول خودش نمايشنامه -و بقول امروزی ها اپرای- آرشين مالالان رو از قلم نمی انداخت. باز هم جای خوشبختيه که دخترای جوون امروز می تونند وقتی مادر بزرگ شدن برای بچه هاشون داستان اپرای شيخ صنعان رو بگن. برای اولين بار در تالار وحدت اولين اپرای ايرانی رو صحنه ميآد. خبر زير بروايت از اطلاعات:
اولين اپراي ايراني در تهران اجرا مي شود
اولين اپراي ايراني با نام شيخ صنعان از دهم مردادماه در تالار وحدت اجرا مي شود.خبرنگار اطلاعات كه سال گذشته و هنگام برگزاري بيستمين جشنواره بين المللي تئاترفجر اين اپرا را در تالار وحدت ديده بود، گزارش مي دهد: شيخ صنعان، برداشتي آزاد از قصه اي تمثيلي اثر فريدالدين عطار نيشابوري است.
مهدي شمسايي اين نمايش را نوشته و كارگرداني كرده و براي اولين بار سه آهنگساز براي يك نمايش آهنگ ساخته اند.
صادق چراغي آهنگساز موسيقي فولكلور، دكتر نوذر مرتضوي آهنگساز موسيقي كلاسيك و شهريار شعربافيان، آهنگساز موسيقي مدرن در اين اپراي ايراني هنرنمايي مي كنند.
طراح حركات كلاسيك اين نمايش مرسده كيا و طراح دكور و لباس مجيد ميرفخرايي و سميرا سينايي است.اين نمايش با همراهي اركستر ۳۰ نفره فولكلور و كلاسيك وگروه كر بانوان اجرا مي شود.
استاد محمدفاروق كياني پور، استاد مرسده كيا، مهشيد خاتمي، رامونا شاه، محسن گودرزي، شاهين علايي نژاد، ليلا محسني، مونابيگي، سعيد مشيرآذين، عليرضا ترامشلو، لطف الله سيفي و… بازيگران شيخ صنعان هستند.
مهدي شمسايي كارگردان شيخ صنعان پيش از اين نمايشهاي صحنه اي تدبير ، هفت قاتل ، و… چند ويدئو كليپ و مجموعه تلويزيوني را توليد و كارگرداني كرده است.
Wednesday, July 17, 2002
سال۱۴ پيش درچنين روزی، ۲۷تير ماه سال ۱۳۶۷هجري شمسي: مراتب موافقت جمهوري اسلامي ايران با قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت سازمان ملل متحد اعلام شد. بدنبال ۸ سال جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي در ايران ، شوراي امنيت با صدور قطعنامه ۵۹۸ دو كشور را به برقراري آتش بس دعوت كرد. اما رژيم بعثي عراق با وجود اعلام موافقيت با اين قطعنامه با تهاجم وسيع به داخل مرزهاي جمهوري اسلامي ايران؛ برقراري آتش بس را عملأ ۳۳ روز به تعويق انداخت. اساسي ترين مرحله اجراي اين قطعنامه عقب نشيني نيروهاي نظامي به داخل مرزهاي شناخته شده بين المللي؛ و بدنبال آن مبادله اسيران جنگي بود.
روايت ازتارنمای صدا و سيمای جمهوری اسلامی
Tuesday, July 16, 2002
مقاله نيما راشدن زيز عنوان« جغرافيای مرجعيت در محدوده تهران بزرگ» نکات جذابی رو داره و قابل تامل. متن اين مقاله رو دراخبار گويا بخوانيد:
بيشتر از نيما بخوانيد در تار نمای راشدان
Monday, July 15, 2002
يوسف کاش - Yousef Karsh - بزرگترين عکاس پرتره نگار قرن بيستم که در ترکيه متولد شده و سپس به تبعيت کانادا درآمد، در سن ۷۷ ساگی در کانادا درگذشت.
برای دانستن بيشتر درباره کاش رجوع کنيد:
http://www.artburst.com
http://www.dia.org
http://www.sackville.ednet.ns.ca
مقاله مهدی خلجی در باره ماهيت تارنمای تازه امروز که در تارنمای راديو آزادی انتشار يافته، خواندنی است.
Saturday, July 13, 2002
Friday, July 12, 2002
پاسخ رهبری به نامه امام جمعه اصفهان
آيت الله خامنه اي در پاسـخ به استعفانامه امام جمعـه اصـفهـان پيـام مهمي صادر كردند. .
به گزارش واحد مركزي خبر, متن پيام بدين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم. .
جـنـاب آيت الله آقاي حاج سيد جلال الديـن طاهـري دامت توفيقاته. .
باسلام و تحيت , ديروز, نـامـهاي منـسـوب بهجنابعالي ملاحظه كردم كه در آن از برخـي اوضاع كشور ازجمله رواج فسادهاي اخلاقـي و مالي و وجود تبعيض ميـان طبقـات مـردم و استفاده هاي نامشروع برخي از اصحاب مناصب حكومتي يا روحاني شكوه كردهايد. .
اينها مطالب حقي است كه اينجانب در چـنـد سال اخير بارها در اجتماعات عمومي و نيـز در ديدار مسئولان ذيربط درباره آن هـشـدار داده و بسيج همه امكانات را براي مبـارزه با فقر و فساد و تبعيض از همه خواستهام. .
اكنون هم معتقدم جز با جهادي مخلصـانـه و برخاسته از احساس درد و احساس خـطر, ايـن شجره هاي ملعونه قلع نمي شود و اين محتاج همكاري و هم صدايي همه به خصوص صـاحـبـان موقعيت هاي حكومتي و اجتماعي است. .
يقينا از جنابعالي كـه سـوابق ممـتـدي در انقلاب داريد, بيشتر از خيلي ها انتـظار و توقع داشته و دارم و اكنون كـه طبـق ايـن اعلاميه به اين فكر افتاده ايـد آن را بـه فال نيك مي گيرم. .
امروزه براي رفع مشكلات مردم سه امر محوري وجود دارد: يكي توليد كار و اشتغال بـراي نسل جوان پراستعداد و پرشمار ايـن كـشـور است كه مشكلات زندگي را از دوش بخش مهـمـي از مردم ما بر مي دارد, دوم مبـارزه بــا فساد اقتصادي در دستگاه هاست كه اگر عـزم همگاني بر آن قرار نگيـرد, همه تلاش هــاي دولت كنوني و دولت هاي قـبلي را خنـثـي و دستاوردهاي نظام مقدس ما را ضايع مي سازد و فاصله طبقاتي را عميق ومنابع محدود ملي را به خورد متجاوزان به حقوق ملت ميدهد. .
سوم و از همه مهمتر وحدت ملي و يك صدايـي مسئولان وخواص است كه اگر مخدوش شود هـيـچ حركت سازنده به سامان نمي رسـد. .
مردم فداكار و مومن ما بحمداللـه در زيـر پرچم اسلام و انقلاب متحدند. .
نمونهاي از حضور پر حماسه و پـر انگـيـزه مردم در دفاع از نظام اسلامي و اعلام حمايت از مباني انقلاب را خود جنابعالي در سـفـر چند ماه قبل اينجانب به اصفهـان شـاهـد و ناظر بوديد و پس از آنكه عـظمـت و هيـبـت اجتماع مردم مومن و غيور و جوانان پرشـور و مصمم را در ميدان امام و خيابـان هــاي اطراف آن به چشم خود ديديد به ايـنجـانـب گفتيد كه من ازاوايل انقلاب چنين جـمعـيـت متراكم و پـرشـوري در ايـن ميـدان عـظيـم نديدهام. .
مردم برخلاف تحليل تعداد انگشت شماراشخاص- مغرض يا فريب خورده , پشتيبان نيرومـنـد انقلاب و اسلام و امام اند. .
كساني كه بر اثر تلقين اطرافيان نابـاب و نامطمئن پنداشتهاند كه نظام جمهوري اسلامي دوران ضعف و انحلال را مي گذراند, خودشـان در دوران ضعف و انحلالند. .
دشمنان سوگند خورده انقلاب كه يـك روز هـم با امام و امت, دل صاف ومهربان نداشتهاند بااين تلقين ها ميخواهند مردم را مايوس , جوانان را گمراه و بعضي پيروان موجه ولـي بي خبر را مدعي امام و انقلاب كنند. .
در چنين شرايـطي حـرف زدن و اقـدام كـردن هوشياري بيشتري مي طلبد و انـدك غـفلـتـي دشمنان داخلي و خارجي را در سو استفـاده و سو نيت خود گستـاخ مـي سـازد و جـفـاي بزرگي به اين ملت مظلوم است. .
از همين رو , روزي كه اطلاعيه مـنسـوب بـه جنابعالي صادر شـد, ضدانقلاب كـه در زيــر سايه آمريكا و اسرائيل و بـا پـول آنـهـا زنـدگـي و تغـذيـه مـي كنـد , بيـشتـريـن سواستفاده را ازآن كردند و آن را مقابله با سياست هاي امام راحل ره ونفي و رفض- نظام اسلامي و شعارهاي آن وانمود كردند. .
البته بنده با سابقه رفاقت و آشنايـي بـا جنابعالي واطلاع ازسوابق ممتدتان در انقلاب و نيز اطلاع از محبتي كه همواره نسبـت بـه اينجانب ابراز كردهايد, چـنيـن بـرداشتـي نميكنم ولي كساني كه سخن شيـطان را بـاور كنند وفريب آن را بخورند نيز وجود دارند. .
اين بايد موجب شود كه همه ما در گفتـار و اظهار خود, هوشيار, ي دقت و اخلاص بيشتري به كار گيريم و نگذاريم وحـدت و انگـيـزه اين ملت بزرگ و قهرمان خداي نخواستـه بـا غفلت ما مخدوش شود. .
آمريكا براي عملـي كـردن تهـديـد خـود در ايران تنها كـمبـودي كـه دارد, وجـود يـك پايگاه مستحكم مردمي است كه بتـوانـد بـا استفاده از آن انتقام خود را از انقـلاب و اسلام و امام ره بگيرد و براي سركوب اين ملـت آزاد و شجاع , يك ديكتاتـوري سيــاه شبيه ديكتاتوري پهلوي در اين كشور مستقـر كند. .
البته اين خواب بي تعبير و خيال احمقانـه آنان مانند تحليل هاي غلط هـميـشگـي شـان نسبت به مسائل كشور, براي آنان جز خسـران و ياس چيزي ببار نخواهد آورد. .
مهم آن است كه خواص ملت , نگذارنـد هيـچ حركت و اقدام آنان در خدمـت آن هـدف شـوم قرار گيرد. .
در باب فساد اقتصاد, ي خوب اسـت هـمـه از اطرافيان و منسوبان خويشاوندي و شخصيـتـي خود شروع كنند و فساد را فقـط در اشخـاص- دور دست نبينند, بلكه در نزديكـان خـود و اشخاص ظاهرا مورداعتماد خود هم آن را حـس و با آن مبارزه كنند. .
بلاي گرفتاري درمشت اطرافيان نامطمئن موجب شـد كه يكي از ياران و شـاگـردان نـزديـك امام ره در اواخر عمر آن يگانه زمـان , مطرود ايشان واقع شود و او را از دخـالـت در امور سياسي منع شرعي كنند و بـاز اگـر آن شخص به اين تصميم و اخـطار حكـيمـانـه استاد و مراد خود عمل مي كرد يقينا مشكلات بعدي را براي خود وكشور به وجود نميآورد. .
اينجانب جفاي به خودم را فراموش مي كـنـم اما همه بايد از امام راحل ره عظيم خود آموخته باشيم كه جفاي به ملت و تلاش بـراي سست كردن بنيان نظام اسلامي قـابـل بخشـش- نيست. .
در پايان از مردم عزيز و وفادار و مـردان و زنان مومن و غيور اصفهاني و به خصوص از فرزندان انقلابيم مي خواهم كه همه سعي خود را در حفظ آرامش شهر و محيط نمـاز جمـعـه اصفهان بكار برند و ازهر شعار و حركتي كه موجب تشنج و اختلاف و دو دستگي شـود, جـدا پرهيز كنند. .
بي شك يكي ازمهمترين هدف هاي دشمن ايجـاد هرج و مرج و آشفتگي و درگيري ميان اقشـار ملت است, با كمال هوشياري از تـحقـق ايـن خواسته دشمنان زبون وابله و پليد جلوگيري كنيد. .
اكنون كه جناب آقاي طاهري از امامت جمعـه كناره گرفتهاند, مانند ماه هاي گذشته كـه ايشان به خاطر ابتلائات جسمانـي در نـمـاز حاضر نمي شـدند, جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيد علي قاضي عسگر و جناب حجت الاسلام آقاي شيخ محمد تقي رهبر امامـان جـمعـه مـوقـت اصفهان , نماز جمعه را بامتانت و استحكام و شكوه فراوان برگزار كنند. .
اينجانب از كسي شكوه نمي كنم و بـه مـدد الهي اطمينان دارم و به خاطر عزم مومنانه اين ملت بزرگ و عظمتي كه در هنگام مشكـلات از خود نشان مي دهند, جبهه سپاس بر درگاه الهي مي سايم و اگر شكـوهاي در دل بـاقـي بماند به درگاه ولي اللهاعـظم "ارواحـنـا فداه" عرضه خواهم كرد. .
والسلام علي جميع عبادناالصالحين . .
سيد علي خامنه ای
Thursday, July 11, 2002
کمی هم از متروی تهران بگويم و سرنوشت آن پس از ۳۰ سال.
استاندارتهران و هيات همراه ديروزازمتروي تهران بازديدكردند.دراين بازديدكه ۲ساعت به طول انجاميد,خطوط ,۱ ۲و۵وهمچنين مركزكنترل فرمان متروي تهران موردبازديدقرارگرفت .
محسن هاشمي مديرعامل متروي تهران طي اين بازديدضمن ارائه توضيحاتي پيرامون استقبال مردم تهران ازمتروگفت :هم اكنون تعداد مسافران مترودرروزاز۴۵۰هزار نفرگذشته است وبعلت كمبودواگن و نيروي كشش درساعات پيك مسافري ,مسافران بيش ازحددر واگنهاسوارشده ولذااظهار نارضايتي مي نمايند.لذابهتراست تا زمانيكه واگنهاي موردنيازمترو توسط شركت واگن پارس ساخته شده ودراختيارمسافران قرارگيرد,فعلا توسعه خطوط به شهرري ومرقدامام , ونيزميدان بهارستان به دردشت تهرانپارس به تعويق بيفتد.
وي افزود:متروي تهران نيازبه حداقل ۴۵قطارداردكه فعلا۳۱قطار آن تامين شده است ودرمسيرتهران كرج نيازبه ۱۲قطارداردكه فعلا۶ قطارتامين شده است وامكان افزايش فاصله حركت قطارهابدليل كمبود واگن ونيزنيروي كشش فراهم نيست . آقاي هاشمي همچنين گفت :هم اكنون بحث خريدواگن جديدبراي متروي تهران وكرج درشوراي اقتصادمطرح است كه اميدواريم باتصويب آن در اولويت ,قطارهاي لازم دراختيار مسافران قرارگيردوامكان توسعه خطوط وكم شدن فاصله حركت قطارهاتا ۴دقيقه فراهم گردد.فقط مشكل اصلي مسئله ريال لازم براي پيش پرداخت خريدواگنهاي تهران , كرج وتضمين بازپرداخت آن است و اميدواريم باكمك استانداري ,وزارت كشوروسازمان مديريت و برنامه ريزي حل شود.
آقاي رحماني استاندارتهران نيز بااشاره به اينكه نيازقطعي مترو تهران به واگن كاملامشهوداست , گفت :حمل ونقل بامتروواينكه از نظرزيربنايي كل هزينه هاانجام شده است ,سيستم متروبه صورت بسيار دقيق به مسافران سرويس مي دهدو اينكه هم اكنون امكان استفاده از سرمايه هاي خارجي بادولت و شهرداري تهران وكرج بيش ازاين تعلل نكرده وبايداقدامات لازم براي تامين نقدينگي ريالي وارزي براي خريدواگن هاي ساخت داخل صورت گيردوبهتراست هريك سهم خودرا (دولت ۵۰٪شهرداري تهران ۳۰٪و شهرداري كرج ۲۰٪)درموردخريد واگن تامين كنندتااين سيستم كاملا كارا,دچارمشكل نگردد.
روايت از روزنامه جمهوری اسلامی
نامه آيت الله طاهری به ملت ايران
بسمالله الرحمن الرحيم و به نستعين الحمدلله رب العالمين و صلواتالله و سلامه علي الانبياء و المرسلين خص علي خاتمهم و اشرفهم الذي قيل في شانه لولاك لما خلقت الافلاك و علي وصيه و خليفته علي اميرالمؤمنين و الائمه المعصومين من ولده بالاخص خاتمهم الذي به الله العرض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.
از ديرباز تاكنون ميخواستم مطالبي را به طور اختصار به ملت شريف و سرافراز تقديم كنم.
غرض از نوشتن اين اوراق، هرگز نخواسته و نميخواهم ملت عزيز و صبور را مأيوس و نااميد كرده باشم. اما هرگز نميتوانم چشمم را بر واقعيات ملموس و حقايق محسوس ببندم و شاهد درد نفسگير و رنج طاقت فرساي مردم باشم. مردمي كه گلهاي فضيلت را پايمال ميبينند و افول ارزشها و زوال معنويتها را مينگرند.
جمهوري اسلامي كه ثمره خون پاك فرزندان غيور ملت سلحشور و مسلمان ايران است و هنوز بسياري از خانوادهها منتظر جنازه فرزندان شهيد خود هستند، با وعده حكومت عدل علي عليهالسلام استقرار يافت تا ملت به نوايي و كشور به جايي برسد و البته ملت سامان نميپذيرد و ملك اصلاح نميشود مگر به جمله كوتاه پيامبر گرامي اسلام كه ميفرمايد: صنفان من امتي اذاصلحا صلحت امتي و اذا فسدأ امتي. قيل يا رسولالله و من هما؟ قال الفقها و الامراء (خصال جلد ۱، صفحه ۳۷)دو دسته از امت هستند كه اگر اصلاح شوند، امت من اصلاح ميشوند و اگر فاسد شوند، جامعه اسلامي فاسد ميشوند. پرسيدند اي پيامبر خدا اين دو صنف چه كساني هستند؟ فرمود: دانشمندان ديني و حاكمان.
اصل جمهوري يعني جابجايي مرتب و مكرر مديران كشور و جامعه مدني يعني نقد و انتقاد مداوم برنامههاي حكومتو انقلاب يعني تأمين و تضمين خواستههاي ملت كه معالاسف امروز واقعيت غير از اينها است. مصلحت كشور بعيد است و آزادي كه اين سالها هر دو را به مسلخ و مقتل ميبينيم. هنگامي كه از وعدهها و قول و قرارهاي اول انقلاب ياد ميآورم، همچون بيد بر سر ايمان خويش ميلرزم. من عمرم را آفتاب لب بام ميبينم، آردم را بيخته و غربالم را آويختهام، اما از اينكه ميشنوم تعدادي از آقازادگان و از ما بهتران كه بعضاً خرقهپوش و دستاربند هم هستند، در سبقت از سرمايه و ثروت كشور در راه اهداف خويش با يكديگر رقابت گذاشتهاند، به ياد ميآورم كه اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد. آنها كه اموال مردم را به غارت ميبرند، آري براي آنان كه بيتالمال مسلمين را از خود و كشور را ملك طلق و ثروت موروثي خويش ميپندارند، عرق شرم ميريزم. اذا اردنا ان نهلك قريهامرنا مترفيها ففسقوافيها.
آيا اين بود آنچه را با مستضعفين پيمان بستيم؟
ايهات و هيهات! هزار وعده خوبان يكي وفا نكند. حقير كه مثل همگان سهم بسيار ناچيزي در انقلاب و تداوم آن داشتهام، خود را مكلف ميدانم و از سر غيرت و درد ميپرسم تكليف اين همه كاستي و ناراستي و قصور و فتور و فقر وفاقه عصيان و نقصان و تكاثر و تفاخر و زراندوزي و مردمسوزي و تبعيض چيست؟ تاكي براي مردم تكراري سخن بگوييم و مرتب كنفرانس و جلسه و ميتينگ برگزار كنيم و از قوت لايموت ملت دردمند و محتاج و مستمند، لقمه سفرههاي اشرافي و طاغوتي خود گردانيم و از جيب ملت نجيب به اطرافيان و نورچشميها حاتمبخشي كنيم و هزينه سفرهاي سياسي و خاقاني و قاآخي و تبليغاتي و بيخاصيت خود را بر مردم محروم و به تعبير حضرت امام طاب ثراه پاي برهنه تحميل كنيم! چه ميگوييم؟
در برابر اين همه انحراف و اجحاف و قانونشكني؟ تغافل و تجاهل و تساهل تا چند؟ اكنون كه شاه و آمريكا در اين كشور تسلط ندارند كه مضايق و معايب و مشكلات را متوجه آنها بدانيم، چرا به انتقادات دلسوزانه گوش نميدهند؟ چرا از استعدادها و مغزها كمتر استفاده ميكنند. مگر پيامبر مكرم و نبيمعظم اسلام صلواتالله و سلامه عليه نفرمود: من اصبح ولايهتم بامورالمسلمين فليس بمسلم.
مصيبت عظماي دين گريزي و سرخوردگي و بيكاري و تورم و گراني و شكاف جهنمي فقر و غنا و فاصله عميق و روز افزون طبقاتي و ركود و سقوط درآمد ملي و اقتصاد بيمار و فساد اداري و ضعف شديد مديريتي و نقص فزاينده ساختار سياسي كشور و اختلاس و ارتشاء و اعتياد و عدم چارهانديشي كارآمد تبعات وجيع و فجيعي دارد كه همچون سيل بنيان برانداز پشت سد ايستاده و هرلحظه كيان كشور و حيات ملت را تهديد ميكند. واتقوا فتنه لاتصيبين الذين ظلمو امنكم خاصه (آتش كه گرفت خشك و تر ميسوزد) لاف زدن و گزاف گفتن و تزوير نمودن و حريم خصوصي افراد را شكستن و تصفيه حساب خصوصي و سياسي نمودن و آب در شير كردن و به سخنان كليشهاي دلخوش بودن و از جمعيتهاي خياباني سان ديدن، تاكنون نتوانسته است از حجم انبوه مشكلات و معضلات بكاهد و افسردهاي را با مرهمي بنوازد و يا آبي بر اضطرابي بيفشاند و جامي به تشنه كامي پچشاند و ناني به خسته جاني برساند. عدم تعهد به قانون وحضور نهادهاي غيرمدني نامسؤول، باندهاي مافيايي و خلع يدمجلس و وجود اهرمهاي مطلقه نامتناهي و مادامالعمر نامحدود و قدرتهاي بادآورده رويينتن غير پاسخگو و سياستگذاريهاي خارجي بعضاً ناموفق و بنيادهاي مرئي و بنگاههاي نامرئي غيراقتصادي و تجاري و اسكلههاي غيردولتي نامتعارف و رانتخواري و يغماگري و فراري دادن مغزها و بگير و بهبندها و حصر و حبسهاي نامألوف و باب شدن چنگيزي و مردمستيزي و قانون گريزي و ايزوله كردن ارباب فكر و انديشه و اسير كردن منتقدان و ذبح نامطبوع مطبوعات و حبس نامشروع اصحاب نشريات و نظارت جناحي ناصواب و نامعقول استصوابي و دادگاه نامقبول روحانيت و فلج كردن دولت و با فت نامطلوب شوراي مصلحت و مردم را هيچ انگاشتن و بر شيپور قدرت دميدن و كشور را بر بال باد گذاشتن،سرانجامي ناميمون دارد كه از نكبت و شقوت آن به خداي بزرگ پناه ميبرم. آنان كه بر شتر چموش قدرت سوارند و در ميدان سياست دو اسبه ميتازند و از نردبان مقدسات و اعتقادات مردم بالا ميروند و گردآسياب رياست ميچرخند و از پل دين ميگذرند تا به دنيا برسند متأسفانه مؤيد و مشوق عدهاي چماق به دوش و فرقهاي كفن پوش كه دندان تمساح خشونت را تند و تيز ميكنند و ميخواهند عجوزه تندخوي و عفريته زشت روي خشونت را به نكاح دين درآورند و امور مقدس را ملوث جلوه دهند يعني رجالهها و فاشيستهايي كه معجوني از جهل و جنونند و بندنافشان به مراكز ثقل قدرت متصل است و مطلق العنان و افسار گسيختهاند و نه ملوم معاقب قضا هستند و نه محكوم معاتب قانون. هم فقيه و هم فيلسوف و هم داروغه و هم حاكم و هم مفتي و هم قاضي هستند! فعالمايشاء و حاكم ما يريد! ذوب شدگاني كه ماست را سياه ميبينند! و به تعبير زيباي قرآن «قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالاً الذين ضل سعيهم فيالحيوه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا» بگو اي پيامبر آيا با خبر كنم شما را به كساني كه زيانبرترين مردمند آنها كه عمل خود را تباه كردند در اين سراي و گمان ميبرند بهترين مردمند از لحاظ عمل!
شعبان بيمخهاي وحشت و رهبت كه با هتاكي و سفاكي ننگ عنيف و معيف كوي دانشگاه را آفريدن و با تهاجم حيواني مرتع دانشگاه را چريدند و با تعرضات شنيع پرده ناموس فرهنگ و علم را دريدند و در قتلهاي زنجيرهاي مظلومان بيگناه و قربانيان بيپناه لعنت سرمدي خدا و نفرت ابدي خلق را خريدند. الذين اتخذوا دينهم لعباً و لهواً و عزتهم الحيوه الدنيا.
همان عملههاي استبداد و چماقداران قدم به مزد نامهذب مجنون باطل انديش و ظالم كيش كه چهره بينالمللي نظام را ملكوك و وجهه اسلامي انقلاب را مهتوك نمودند. اولئك الذين طبعالله علي قلوبهم و اتبعو اهوائهم و عجب اينكه در آن دادگاه حق سوز عدالت كش به آن بردگان مفلوك دست مريزاد نيز گفتند و من لم يحكم بما انزلالله فاولئك هم الظالمون.
من در اين سراشيبي عمرم كه صداي هولناك خطوات مرگ را ميشنوم و صاعقه مهيب تجهزوا رحمكم الله فقد نودي فيكم بالرحيل را استماع ميكنم و مشتاقانه لقاء حقتعالي و وصال اجداد طاهرينم را انتظار ميكشم. موضوعي را كه بايد در صدر مطالبم به رشته تحرير ميكشيدم مطرح ميكنم و ميپرسم حصر فقيهي وزين و مجاهدي نستوه و مرجعي مبارز كه ثاني اثنين انقلاب و از اساطين نظام و اوتاد حوزه و اعاظم فقه و افاخم كشور است با كدام عقل و نقل و آيه و حديث و عرف و شرع و سياست قابل توجيه است؟ سوابق مستحسن و مدارج علمي چه فقيه و مرجعي همسنگ حضرت آيتالله منتظري مدظله است؟
معظمله نيمي از حوزه است و حوزه نيمي از اسلام و براين شناخت بود كه رهبر فقيد و عظيمالشأن انقلاب اسلامي، حضرت آيتاللهالعظمي امام خميني قدس سره القدوسي گرما بخشيدن به نظام و حوزه را به ايشان توصيه فرمودند. فاجعه نامسبوق و نامسموع حصر ارتجاعي و غيرانساني مجتهدي چون ايشان عاقبتي شوم و نتيجهاي مشئوم و پاياني مذموم دارد. الملك يبقي معالكفر و لايبقي مع الظلم.
عزت و حرمت و عظمت حريم مرجعيت معظم شيعه حتي در سياهترين حكومت و فرعونيترين رژيم نيز استوار وپايدار و برقرار بوده است. حوزههاي نفوذناپذير علميه هميشه كهف امين مردم و مراجع عظام تقليد عليالدوام حبل المتين ملت و روحانيت اصيل پيوسته حصن حصين كشور و منهاج حقيقت و منوار فضيلت بودهاند و حيات و ممات همه فقها از كليني تا خميني شاهد اين مدعا است.
آه آه! شوقا الي رويته وا اسفا كه امروز شاهد حبوط روحانيت و سقوط مرجعيت هستيم! دريغ و درد كه دژ مستحكم و نفوذناپذير مرجعيت شيعه به دست غوغائيان معركه سياست و بازيگران صحنه رياست به سود استعمار ضربه اي جانكاه خورد و اليالله المشتكي.
انشاءالله ملت شريف كاستيها و قصوري را كه احياناً مشاهده فرمودند به حساب كهولت سن از ضعف جسماني اين پير ارادتمند كه مدام دعاگوي ملت و كشور است، بگذارند.
حقير حدود سي سال پيش در نجف اشرف با كسب اجازه از محضر مبارك حضرت امام، رهبر كبير انقلاب به اقامه نماز جمعه در اصفهان مجاز شدم ولي با كمال تأسف در شرايط موجود از امامت جمعه كنار ميروم الفرار ممالايطاق من سنن المرسلين.
در پايان برادران و خواهران بزرگوارم را به صبر و هوشياري و متانت اكيداً توصيه ميكنم و ملت و كشور مظلوم را به صاحب اصلي ولايت مولانا و صاحبنا حضرت مهدي موعود ارواحنا فداه ميسپارم و دست همه طبقات را به رسم وفا و صفا ميفشارم.
اي خداوند قسط و آزادي و اي پروردگار عدالت و آگاهي و اي آفريدگار قلم و انديشه، بر كوير تفتيده و مزرعه خشكيده ما بيش از اين آب شعور و باران نور ببار و رحمت واسعه خود را از اين ملت بزرگ دريغ مدار. اللهم اظهر كلمه الحق و اجعلها العليا و ادحض كلمه الباطل و اجعلها السفل انك علي كل شي قدير و بالاجابه جدير اللهم انا نشكو اليك فقد نبينا صلواتك عليه و آله و غيبته ولينا و كثره عدونا و قله عددنا و شده الفتن بنا و تظاهر الزمان علينا فصل علي محمد و اله و اعينا علي ذلك بفتح منك تعجله و بضر تكشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره و رحمه منك تجللناها و عافيه منك قلبناها برحمتك يا ارحم الراحمين
اصفهان؛ سيد جلال الدين طاهري
۱۷تير سال ۱۳۸۱، ۲۶ ربيعالثاني ۱۴۲۳
Sunday, July 07, 2002
انديشه ويژه بله، پليس ويژه نه!
پليس ويژهای كه اين روزها و به بهانه مبارزه با بدحجابی و مفاسد اجتماعی در خيابانهاي تهران مستقر كردهاند فرزندان خلف انصار مزاحم خياباني، گشتهای رنگارنگ منكرات، گشت خواهران زينب و روش آنها در برخورد با مردم و بويژه جوانان، تكامل يافته همان شيوه شلاق زدن جوانها در معابر عمومی در آستانه سقوط حكومت طالبان در افغانستان است. رئيس كل دادگستری تهران، تاكنون بارها وعده برپائی اين نيروهای ويژه را داده بود و يكبار نيز با حمايت كامل رئيس قوه قضائيه، شبيه همين نيروها را كه البته لباسی متحدالشكل و اتومبيل يك رنگ سازمانی در اختيار نداشتند به خيابانها فرستاد و برای چند هفتهاي بساط شلاق زدن جوانها را در معابر عمومی به نمايش گذاشت. اين به آن دورانی باز ميگردد كه آيتالله جنتی در نماز جمعه تهران در ستايش از نظمی كه طالبان در افغانستان برقرار كرده بودند، پرسيده بود: مگر ما از طالبان كمتريم كه توانستهاند در افغانستان نظم برقرار كنند؟
نظم طالبانی آرزوئی بود و همچنان هست كه از ابتداي پيروزی انقلاب۵۷ ـ پيش از آنكه طالبانی در افغانستان بر سر كار آيند و چنان جناياتی را مرتكب شوند- جمعی از روحانيون و غير روحانيون مذهبی در سر داشتند و بيست و چند سالاست كه در اين راه ميكوشند، درحاليكه چنين نظمی در جامعه ايران برقرار شدنی نيست! حاصل تمام آن كوششها، كه امروز با استقرار نيروهای ويژه در خيابانهای تهران همچنان در پی تحقق آن هستند جامعهايست كه بيش از هر زمان ديگری در آن فحشاء و مفاسد سياسی و اقتصادی حاكم است و زشتترين كودك تاريخ از زير همان حجاب سياهي بيرون آمده كه ميگفتند اگر زنان را بتوان زير آن پنهان كرد، چنين كودكی نطفه نميبنندد تا ناچار شوند يك روز آن را سقط كنند!
اين جدال بيست و چند ساله، كه با سرنوشت انقلاب ۵۷ گره خورده، پس از چندين سال، همچنان از دهان يكی از روحانيون مترقی بنام فاضل ميبدی و در رابطه با اعمال و رفتار اخير نيروهای ويژه در خيابانهای تهران اينگونه عنوان ميشود: «شما به مطلوب بودن و يا نبودن حجاب زنان چكار داريد، كدام قانون اجازه شنودكارگذاشتن در خانههای مردم و گوش كردن به تلفنهای مردم را به شما دادهاست؟» و اين ادامه كشاكشی است كه نميتواند تا ابد ادامه يابد. فساد، اعتياد و فحشای گستردهاي كه امروز در ايران جريان دارد نه از دل بي حجابي، بلكه از درون بحران حاصل از فساد قدرت و ثروت بيرون آمده، كه همچنان ميكوشند آن را زير حجاب و تحميل ظواهر اسلامی پنهان كنند و به زور شلاق و مشت و لگد منكر آن شوند. اين فساد قدرت و ظاهرسازی اسلامی به قيمت برباد رفتن بسياری از بنيادهای اخلاقی جامعه تمام شدهاست. خشونت حكومتي، خشونت را تا اعماق جامعه رسوخ دادهاست، فرهنگ دلالی از مناسبات اقتصادي گذشته و مناسبات و روابط اجتماعی را در برگرفته است، دروغگوئی و تزوير مذهبی دو گانگی خانه وخيابان را شكل بخشيدهاست، شلاق و شكنجه در زندانها به زبان تعليم و تربيت در بسياری از خانوادهها تبديل شدهاست، فساد بسيج مساجد به گسترش فساد در محلات ختم شدهاست، انداختن نوجوانان و جوانان دانشجو و غير دانشجو در بندهای عمومی زندانيان مجرم براي فشار روحی و در هم شكستن آنها به فرو ريزي معيارهای اخلاقی در خيابان و محله برای تجاوز به عنف و شيوع انواع بيماريهای جنسي انجاميدهاست، پدرآزاری توسط حكومت موجب گسترش كودك آزاری در خانه و خيابان شدهاست، تشويق صيغه در نماز جمعه به فحشاء دامن زد و... «ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم»
از دل امر به معروف و نهی از منكر انواع جناياتي بيرون آمد كه تا پيش از انقلاب بندرت روی ميداد. شايد قتل زنان در مشهد مشهورترين حاصل اين روند و بعنوان حاصل فقر آلوده به فحشاء باشد اما تنها نمونه نيست. معاون اجتماعی پزشكي قانوني، در تيرماه گذشته با صراحت ناچار به اعتراف در برابر سئوالات خبرنگاران شد و گفت كه ۸۱ در صد زنان ايران در خانه تحت آزار قرار ميگيرند. اين آزار تنها شامل زنان نميشود، بلكه كودكان را هم در برميگيرد. شايد قتل يك كودك توسط پدرش كه در مطبوعات و در آستانه سمينارهای جهانی حقوق كودك منتشر شد جنجاليترين نمونه باشد، اما شنيعترين آنها نبود. سادهترين وسيله تنبيه كودكان در بسياری از خانهها، از مرز سيلی و مشت گذشته و به حبس در زيرزمينها و شلاق با كابل كشيده شدهاست. وقتی حكومت برادر بزرگتر و پدر خانواده را در ميدان عمومی شهر زير شلاق ميگيرد، وقتی مردم ميدانند در زندانها به زندانيان با كابل شلاق ميزنند و چهرههای معتبر سياسی و دانشگاهی كشور شكنجه ميشوند و شلاق ميخورند، وقتی شوراي نگهبان قانون اساسی رسما با ممنوعيت شكنجه مخالفت ميكند و ميگويد قاضی حق صدور حكم تعزير(نام اسلامي-دينی شكنجه) را دارد و يا روزنامه نگاران و نمايندگان مجلس به شلاق محكوم ميشوند و "شلاق" به قاضی و وجدان اجتماعی تبديل و جانشين همه راههای تعليم و تربيت و ترويج اخلاق اجتماعي ميشود، چه انتظاری ميتوان داشت كه زنان و كودكان در خانه زير شلاق شوهر و برادر بزرگتر قرار نگيرند و يا در زير زمين خانه حبس نشوند؟ آب از سرچشمه گلآلود است و در پائين درهاي كه بوجود آمده سيل همه چيز را تهديد ميكند! !
روايت از پيک تت
Friday, July 05, 2002
همزمان با پيشرفت روزافزون بشر در زمينههاي مختلف و رشد بيسابقه تكنولوژي و صنعت، كامپيوتر سهم زيادي در اين ميان به خود اختصاص داده است. تا جايي كه در پايان قرن بيستم رايانهها در تمام فعاليتهاي مختلف بشر وارد شدند و همانطور كه زندگي كنوني بدون ضرورياتي مانند برق، تلفن ويخچال و امثال آن قابل تصور نميباشد، زندگي بدون رايانه نيز امروزه امري محال محسوب ميشود....
ادمه اين انشا رو ميتوان درتارنمای شاهکوه، اولين روستای ايرانی در شبکه جهانی اينترنت خواند.
متن کامل اين خبرکه توسط Associated Press-آسوسيتد پرس بوسيله خبرنگار ايرانی اين خبرگذاری علی اکبردراينی پخش شده می توان در اخبار تارنمای «ياهو-ِYahoo» خواند.
Wednesday, July 03, 2002
عليرغم ممانعت هاى رسمى، پيش بينى مى شود بيش از ٣۵٠ هزار نفر در مراسم دوروزه اى که براى بزرگداشت بابک خرم دين در قلعه بابک واقع در شهر کليدر استان آذربايجان شرقى برگزار مى شود، شرکت کنند. انصافعلى هدايت، روزنامهنگار در تبريز، در مصاحبه با راديوآزادى مىگويد علاوه بر دستور نيروى انتظامى و مقامات سياسى استان مبنى بر لغو تمام گردشهاى تورهاى سياحتى به قلعه بابک خرم دين، نيروى انتظامى، تعدادى از فعالان و شخصيتهاى فرهنگى استانهاى اطراف و حتى تعدادى از «عاشيقها» و نوازندگان را هم بازداشت کرده و به تعدادى هم دستور داده اند تا در مدت برگزارى مراسم، از شهر خارج نشوند. سال گذشته اين مراسم در طول يک هفته و باشرکت ٣۵٠ هزار نفر برگزار شد. از سال پيش روزنامه جمهورى اسلامى و تعدادى از امامان جمعه مخالفت خود را با اجراى مراسم يادبود بابک خرم دين ابراز کردهاند. امسال روى ديوارهاى شهر تبريز، شعارهايى بر ضد بابک خرم دين نوشته شده است که او را «کافر»، «ضد اسلام» و «قاتل شيعيان» مىخوانند.
وى مىگويد که اين مراسم جنبه رسمى ندارد و سخنرانى عمومى و گردهمائى در برندارد. چند تن از فعالانى که شرکت در اين مراسم را تبليغ مى کردند، دستگير شدند. عبدالله بابک، معروف به خرم دين، يک دهقان اردبيلى بود که عليه خلافت مامون، خليفه عباسى قيام کرد و همراه پيروان خود، جمع کثيرى از سپاهيان بغداد را بين سال هاى ٢٠١ و ٢٢٢ نابود کرد. وى فرقه خرميه يا خرم دينيه را بنيان گذاشت که اعتقادات مزدکيان را در دوران بعد از اسلام در شهر هاى ايران ترويج مى داد.
روايت از راديو آزادی
درباره بابک خرمدين ميتوانيد در اين تار نماها بخوانييد:
http://tehran.stanford.edu
اهريمن خی
Tuesday, July 02, 2002
باز بين عاما اختلاف نظر افتاد واينبار هم تکليف ملت بيچاره ايران مثل ۳۰۰ سال گذشته با کرامالکاتبينه. بعد از خوندن بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران در دربارهي سخنان اخير هاشم آقاجری در تارنمای مرور حقيقتاُ ترس برم داشته. الهی ملت ايران رو از شر توپ و تفنگ وآدمخواری مصون نگهدار.
متن کامل حرفهای جنجال برانگيز دکتر هاشم آغاجری درنشست همدان با عنوان« پروتستانيسم اسلامی» را درتارنمای گويا می شود خواند.
برای آيدا
سلام!
در ميانه چکاپوها وتلاش پايان نيافت زندگي به عکسی از تو برخوردم. با شادابی وشيطنت از پشت دريچه دوربينت به من ميخندی. من بودم و تو و او. هر سه جوان و سرشار، و من برای او خواندم:
آينهها و شبپرههایِ مشتاق را به من بده
روشنی و شراب را
آسمانِ بلند و کمانِ گشادهیِ پل
پرندهها و قوسوقزح را به من بده
و راهِ آخرين را
در پردهيی که میزنی مکرّرکن.
در فراسوهایِ عشق
تو را دوستمیدارم،
در فراسوهایِ پرده و رنگ.
وتو به عشق ما خنديدی.
بيست سالی مي گذرد اکنون و من مدتی است که نامه های تو را بی پاسخ گذاشتم نه از سر بی خيالی که ازپر خيالی.
در پشت تصوير تو به خط خود نوشتی:
« بدين گونه
در سرزمين بيگانه ای که درآن
هر نگاه و هر لبخند
زندانی بود
لبخند ونگاهی آشنا يافته ايم...»
اميد دارم در اين سرزمين هنوز بيگانه، بار ديگر نگاه و لبخند آشنای تو را بيابم.