واما عاشورا! چرا اينهمه شور؟ بايد به پديده عاشورا از وجوه ديگری جز مذهبی هم پرداخت. عاشورا بعد از نوروز بزرگترين حادثه ملی سالانه ماست. در اين چند سطر نه به ريشه های تاريخی،مذهبی آن ميپردازم ونه قصد روده درازی در بُعد سياسی آنرا دارم. تنها به چند نکته ساده اشاره ميکنم:
نياز به يگانگی واشتراک عمل در ملتهای گوناگون دليل وجود جشنهايی چون جشن مرگ در مکزيک و کارناوال شناخته شده ونيز است. مانند اين جنشها را ميشود در بسياری از نقاط جهان ديد. عاشورا بی شباهت به اين کارناوالها نيست. شرکت همگانی مردم در مراسم عزا، پرچمها، علمها و بيرق ها ی رنگارنگ، لباس همرنگ، شام غريبان، شمع ها وشب زنده داری ها، غذای مشترک وبر هم ريختن ترتيب معمول عمومی همه دلايلی است برای اثبات اين مدعا. خود شما اگر بدون غرض مذهبی يا سياسی به عاشوراهای دوران کودکی بيانديشيد آيا به تائيد اين ادعا گردن نمينهيد؟
آيا شور وکنجکاوی عاشورا ذهن کودکانه تان را به التهاب نمی آکند؟ مشکل اينست که در اينروگاز مسموم به بوی سياست حتی سنت های ملی به جرم مذهبی بودن انگ بيگانگی ميخورند. آیا نمیتوان عاشورا را يک تلاش برای يگانگی و جانشينی برای روز کارناوال ايرانی پذيرفت؟
نظر شما چيست؟
No comments:
Post a Comment