اینهم از دوستی که دیگر جز یادی نیست:
شب شاید بدنبال تاریکی بود
تاریکی بدنبال شب
درابتدای خلقت تو بودی
و ماه مهتابش را در تو میجست
وروز آفتابش را از ترس خرامت
از ابتدای خلقت
مرگ چشم انتظارت بود و
من...
سیاحتنامه میرزامیر در بلاد فرنگستان
No comments:
Post a Comment