عارف قزويني در اواخر عمر
در پايان زندگي عارف از تهران رفت. مرگ كلنل محمدتقي خان وي را سخت آزرده بود و مكرر مي گفت ديگر نمي خواهد پس از كلنل زنده بماند. درهمدان همچنان با خدمتكار خود جيران و سگ خود ژيان مي زيست. در اين ميان ژيان هم پير و فرسوده شده بود و مُرد.
از تهران دست خالي رفته و حتي مختصر وسيله سفر براي خود نبرده بود. دوستان همدانيش هركدام براي او چيزي برده و اطاقي را برايش آماده كرده بودند.
دولتي كه در آن زمان بر سر كار بود از عارف دل خوشي نداشت. وي كه سراسر زندگي را با آزادمنشي گذرانده بود، كسر شأن خود مي دانست كه از اين و آن ياري بخواهد. از كه ياري بخواهد كه از او بزرگتر باشد؟ مگر مردان بزرگ را مي توان به بازيچه و شيريني كه كودكان را مي فريبد يا گدايان را جلب مي كند دلخوش كرد؟ بزرگان جهان دلخوشي را با خود و از خود دارند. شعله اي كه ايشان را برمي فروزد اگر ديگران را روشن نكند، ايشان را از هر روشنايي ديگر بي نياز مي كند. آفتاب به چراغ حاجت ندارد. كسي تاكنون براي روشن كردن اختران كبريت نزده است.
سه سال و چند ماه عارف به همين حال در همدان زيست. گاهي دوستي از راه دور تنها به عزم زيارت اين رادمرد به آنجا مي رفت. اين يگانه دلداري او در سه سال پايان زندگي وي بود. هركس به او نامه اي مي نوشت با خط خوش و پخته خود پاسخ مفصلي به او مي داد و نامه هاي فراوان از آن زمان به خط او در دست اين و آن هست.
در همدان مالارياي حادي بر او حمله برد. معالجات پزشكان آن شهر اثر نكرد تن رنجديدهٌ نحيف او بيش از اين ياراي پايداري نداشت. نزديك شصت سال زندگي را هميشه با تلخي و ناكامي گذرانده بود و عاقبت در روز دوم بهمن ماه ۱۳۱۲ پس از ده روز بيماري سخت از اين جهان رفت.
پيكرش را در كنار آرامگاه ابن سينا به خرج رئيس شهرداري همدان به خاك سپردند. هرگز نتوانستند سنگي بر مزارش بگذارند. هنگام ساختمان آرامگاه ابن سينا فرماندار همدان موقع را مناسب دانست و به دليل آن كه عارف در شرح حالي كه از خود نوشته كارهاي ناستوده پدر وي را شرح داده است عمداً كاري كرد كه اثر خاك وي از ميان رفت.
اينك در محوطه آرامگاه ابن سينا در لب ايواني كه به آرامگاه مي رود، مردم همدان سنگي را از سنگ فرش حياط نشان مي دهند و با نوك پاي خود آرامگاه اين دلداده بزرگ ايران را به ياد مي آورند.
ہ از مقاله ۱۷ ديماه ۱۳۳۴، از كتاب به روايت سعيد نفيسي با تلخيص
Thursday, November 14, 2002
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment