آقا مهران گرامي!
ایران کشوری است با تنوع فراوان فرهنگی وقومی. هرگز در اين آب وخاک تعلق به يک گروه نژادی جرم يا ننگی نبوده است. ماحصل آن را هم ميشود در مجموعه اقوامی که هدايت ورهبری ايران را در طول تاريخ بلند اين کشور بدست داشتند ديد. سلسله های متفاوت از عرب، مادی، سورانی، ترک، آشوری، طبری، فارس و پارتی در اين خاک پادشاهی وعلمداری کردند.
زبان فارسی و به عبارتی ديگر فارسی نو در ايران قراردادی برای ارتباط اين گروههای متفاوت با يکديگر بوده است. پيشينه اين قرارداد به ۱۶۰۰ سال ميرسد. ديگر زبانهای قومی در ايران نيز هماره در محيط خويش گويه شده ومورد فشار نبوده. گسترش فراوان ادبيات ترکی در ايران شاهد اين ادعا است. در ايران ما روش نظامی/فاشيستی ترکيه را اعمال نکرديم که ۷ ميليون اقليت کرد زبان ترکيه حتی اجازه تدريس زبان مادری خويش را ندارند. زبانی که ريشه های مشترکی با فارسی دارد.
باری تعلق به يک جغرافيا الزاماً تعلق به يک زبان نيست. دليران ايرانی الزاماً فارس نيستند و ادبيات ايرانی الزاماً فارسی نيست. همان اندازه که اشعار طبری نيما تعلق به ادبيات ايرانی دارد، اشعار ترکی شهريار هم ايرانی است.
من افتخاری در يک تعلق جغرافيايي نميبينم. اما بی ترديد مايه افتخار ايران وايرانی است که ملل گوناگون ايرانی سده هاست که در همسايگی هم زندگی ميکنند بدون جنگ وخونخواری.
در اين بين و پس از ايجاد کشور نو پای آذربايجان، هستند دوستانی که با پيراهن عثمان ساختن زبان فارسی و اشاره به ستمگری های ساختگی قوم فارس- بدون اينکه راستی از معنای فارس آگاه باشند! - ترانه بد آهنگ جدايی آذر بايجان از تن زخمی ايران را ميزنند. غافل از اينکه صدام نيز در پی قادسيه ۸ سال خون ريخت بدون سلطه حتی بر يک وجب از خاک ايران. اميدوارم که شما از اين دسته نباشيد .
با احترامات فايقه
ميرزا
Friday, February 28, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment