Tuesday, April 02, 2002

نگاهى به زندگى و هنر بيلى وايلدر: کمدى هايى با انتقاد گزنده اجتماعى
بهنام ناطقى (راديوآزادى):

امروز در مجله نيويورک، نگاهى به زندگى و هنر بيلى وايلدر، فيلمنامه نويس و کارگردان بيش از ٢۵ فيلم از جمله مشهور ترين فيلمهاى کمدى - انتقادى سينماى هاليوود که هفته گذشته از جهان رفت.
نقد گزنده اجتماعى و جسارت اخلاقى در سينماى بيلى وايلدر.
بيلى وايلدر، فيلمنامه نويس و کارگردانى که دوره اى طولانى از شکوهمندترين دوره هاى سينماى هاليوود از آن او بود، کارگردانى که شخصيت هاى ماندگار براى هنرمندانى چون مريلين مانرو، جک لمون، شرلى مک لين و والتر ماتيو آفريد و لحظه هاى فراموش نشدنى هاليوود را به نام خود ثبت کرد، هنگامى که چهارشنبه شب درمنزل خود در به ورلى هيلز در جنوب کاليفرنيا و به فاصله نيمساعتى هاليوود از دنيا رفت، ٩۵ ساله بود. نزديک يک قرن زندگى بيلى وايلدر دوره پيدايى و شکوفايى و رشد و جهانى شدن سينماى حرفه اى در جهان است که خود او در ساختن و به وجود آوردن آن نقش بزرگى داشت. وايلدر در طول حرفه طولانى خود در هاليوود، ١٢ بار نامزد دريافت جايزه اسکار بهترين فيلمنامه نويسى، ٨ جايزه اسکار براى بهترين کارگردانى و يک جايزه اسکار براى بهترين تهيه بوده است.
تمام ٢۵ فيلمى که او نوشت و کارگردانى کرد، از کمدى هاى عشقى رومانتيک گرفته تا ملودراماهاى اشک انگيز و آثار جنايى پليسى، از طنز گزنده انتقاد اجتماعى پربار شده اند. خلاقيت بيلى وايلدر از فيلمسازى فراتر مى رود. بيلى وايلدر انواع تازه اى از سينماى هاليوودى با فيلم هاى خود به وجود آورد که بعد از او و هنوز بر اساس الگويى که او به وجود آورد ساخته مى شوند و ستارگانى را در سينما با آثار خود تعريف کرد که بعد از او به سينماى آمريکا هويت و شخصيت بخشيدند. به عنوان مثال، وايلدر با فيلم خارش هفت ساله يا سون ير ايچ براى اولين بار کشش جنسى يک مرد زن دار را موضوع يک فيلم سينمايى قرار داد و از مريلين مونرو، هنرپيشه اى که به تازگى شهرت يافته بود، چهره اى جاودانى به وجود آورد.

بيلى وايلدر در سال ١٩٤٤ با فيلم "غرامت مضاعف" يا "دابل ايندمنيتى" براساس داستانى جنايى از ريمموند چندلر، فيلم سياه را تعريف کرد و با فيلم "تعطيل آخرهفته گمشده" يا لاست ويکند در سال ١٩٤۵ نخستين خيره کننده سينمايى از الکلسيم را خلق کرد و در سال ١٩۵٠ با فيلم سان ست بولوار ژانر ملودراماى هاليوودى را شکل بخشيد. فيلم سابريناى او با شرکت ادرى هپبورن که در سال ١٩۵٤ تازه در هاليوود کشف شده بود، کمدى عشقى موقرى بود با زمينه هاى اجتماعى که داستان عشق دختر باغبانى را بازگو مى کرد با پسر يکى از ثروتمندترين خانواده هاى نيويورک


وايلدر که پيش از ظهور هيتلر با فيلم هاى نئورئاليستى جسورانه در آلمان مشهور شده بود يکى از اولين از ١۵٠٠ سينماگر آلمانى بود که به آمريکا مهاجرت کرد. بعضى از آنها مثل اتوپرمينگر و فريتس لانگ در آمريکا به شهرت و اعتبار رسيدند اما آنها کارگردان، هنرپيشه يا فيلمبردار بودند که کارشان به زبان نياز نداشت. موفقيت وايلدر دراين بود که هرچند هنگام ورود به آمريکا زبان نمى دانست، تنها هنرمند آلمانى بود که توانست به عنوان نويسنده به هاليوود راه پيدا کند. کمپانى ام جى ام هاليوود او را با نويسنده اى به نام چارلز بکت که خلق و خوئى کاملا متفاوت داشت تيم کرد و اين دو از سال ١٩٣٦ تا ١٩۵٠ به مدت ١٤ سال با هم کار کردند و فيلمنامه هاى آنها بارها نامزد دريافت جايزه اسکار شد. وايلدر که از رفتار فيلمسازها با فيلمنامه هاى خود دلشاد نبود، سرانجام موفق شد نظر مديران هاليوود را جلب کند که فيلمى به او براى کارگردانى بسپارند و برخلاف انتظار همه که از او انتظار يک فيلم هنرى را داشتند، وايلدر با يک فيلم تجارى به نام "بزرگ و کوچک" د ميجر اند د ماينر به بازار آمد که در آن جينجر راجرز نقش زنى را بازى مى کرد که به خاطر خريد بليط ارزان قطار خود را ١٢ ساله جا مى زد و رى ميلاند عاشق او مى شود. سينماى وايلدر در دهه ١٩٤٠ شکل گرفت و در دهه ١٩۵٠ او يکى از پرخواهان ترين کارگردان هاى هاليوود بود که در فيلم هاى مکرر نقش هاى کمدى فراموش نشدنى براى بازيگران بزرگى چون جک لمون، مريلين مانرو و شرلى مک لين به وجود آورد. آپارتمان اولين اين فيلمها بود که وايلدر آن را تهيه هم کرد و ديگرى، فيلم ايرما خوشگله يا ايرما لادوس بود، يک کمدى عشقى پر تحرک در باره عشق يک آمريکايى به زنى در محله بدنام پاريس.


بعد از جداشدن از چارلز براکت، همکار فيلمنامه نويس خود وايلدر يک تيم فيلمنامه نويسى با اى ال دايموند تشکيل داد که نخستين محصول آن فيلم "عشق در بعد ازظهر" لاو اين د افترنون در سال ١٩۵٧ بود با شرکت گرى کوپر. فيلم بعضى ها داغش را دوست دارند با شرکت مريلين مانرو محصول اين همکارى دراز مدت است.
اکثر فيلمدوستان بيلى وايلدر را با فيلمهاى درخشانى به خاطر مى آورند که با شرکت مريلين مونرو ساخت. نخستين اين فيلمها خارش هفت ساله بود، داستان عشق ممنوع مرد زن دارى به يک دختر جوان. اهميت اين فيلم سواى جسارت اخلاقى که در زمان رواج سانسور شديد اخلاقى در سينماى آمريکا در ساختن اين فيلم به خرج داد، وايلدر در اين فيلم جاذبه جنسى معصوم و مقاومت ناپذير مريلين مانرو را در محور فيلم قرار داد و شخصيتى را تعريف کرد که مريلين مونرو تاکنون با آن شناخته مى شود. عکس مشهور مريلين مونرو در حالى که باد دامن سفيد او را بالازده است، عکسى که به يکى از يادبود هاى سينماى هاليوود تبديل شده است، مربوط به صحنه اى از اين فيلم است. کمدى عشقى در کار وايلدر با کار هاى درخشانى مثل "بعضى ها داغش را دوست دارند" سام لايک ايت هات، تکرار شد که در آن مريلين مونرو نقش يک خواننده بى پول را بازى مى کند که عاشق نوازنده فقيرى مى شود که نقش او را جک لمون بازى مى کند و باهم از دست گانگسترها فرار مى کنند. وايلدر در اين فيلم يکى از با احساس ترين مريلين مونرو را از او گرفت در يکى از آخرين فيلم هايى که مريلين مونرو پيش از مرگ خود بازى کرد.


از فيلم هاى عمده ديگر بيلى وايلدر بايد از فيلم روح سنت لوئيس با شرکت جيمز استيوارت در نقش چارلز ليندبرگ اسم ببريم و همچنين فيلم صفحه اول که در سال ١٩٧٤ والتر روايت جديدى از آن ساخت با شرکت والتر ماتائو و جک لمون.
هنگامى که در سال ١٩٨٢ انجمن فيلم مرکز هنرى لينکلن نيويورک، برگزار کننده جشنواره بين الملى فيلم نيويورک از بيلى وايلدر تجليل کرد، بيلى وايلدر گفت مايل نيست از او به عنوان يک مولف سينما ياد شود با اينکه در بسيارى از فيلم ها تهيه کننده، کارگردان و فيلمنامه نويس خودش بود، کار خود را "مولف" نمى دانست و با لحن شوخ هميشگى خود گفت کار من اين است که نگذارم تماشاگر در سالن سينما به خواب برود. اگر بشود تماشاگر را دو ساعت سرگرم کرد و کارى کرد که بعد از بيرون رفتن از سينما ١۵ دقيقه در باره فيلم صحبت کند، من راضى ام.
بيلى وايلدر در کار سينما سبکى طبيعى داشت و معتقد بود که با زواياى غيرعادى دوربين و قطع هاى سريع نبايد به ياد تماشاگر انداخت که دارد فيلمى را تماشا مى کند. بهترين کارگردان از نظر وايلدر کسى است که با ترفند بتواند خود را از تماشاگر پنهان کند نه اينکه خود را به رخ تماشاگر بکشد.

بهنام ناطقى (مجله نيويورک)

No comments: