Monday, December 30, 2002

آوردند که...

آوردند که...
بزرگی را از اکابر عجل در رسِد اميد از زندگانی قطع کرد. جگر گوشه گان خود را کز از طفلان خاندان کرم بودند حاضر کردوگفت ای فرزندان روزگاری دراز در کسب مال زحمتهای سفر و حضر کشيدم و حلق خود را به سر پنجه ی گرسنگی فشرده تا اين چند دينار ذخيره کرده ام زنهار از محافظت آن غافل مباشِد و به هِچوجه دست خرج بدان ميازاريد. اگر کسی با شما سخن گويد که پدر شما را در خواب ديدم قليه حلوا ميخواهد زنهار به مکر آن فريفته مشويد که من آن نگفته باشم که مرده چيزی نخورد. اگر من خود نيز در خواب با شما نمايم و همين التماس کنم بدان التفات نبايد کرد که آنرا خواب پريشان خوانند باشد آن ديو نمايد. من آنچه در زندگی نخورده باشم در مردگی تمنا نکنم. اين بگفت و جان به خرانه ی مالک دوزخ سپرد!
اخلاق الاشراف - عبيد زاکانی

Friday, December 20, 2002

عرض خدمت حضور باسعادتون که اين حقير را فيض راهسپاری در بلاد شرق و واهه قاف نصيب گشت، ديگر بار. شرح اين حال را از پس سفر برای حضرات ونسوان به تفصيل نقل خواهم کرد. اما تا آن وقت، وقت عاليجنابان را ديگر بيهوده صرف خز...ت اين حقير نخواهم. ديگر زياده عرضی نيست الا اينکه اين تار نبشت الی ۱۵ جانويه بندرت به روز گردد.
الحقر، ميرزا

تکليف اقغانستان تو بُن روشن ميشه و تکليف عراق در لندن. حالا پيدا کنيد پرتقال فروش را!

Thursday, December 19, 2002

برگه اعتراض [petition] به انگشت نگاري از شهروندان کانادايي و اروپايي به دليل محل تولدشان را امضاء کنيد.

نهايتاٌ در ايران هم خوانندگان زن شروع به آوازخوانی کردند. تصويرزيرخانم پری ملکی(چپ) وسيماحکيمی (راست)را نشان می دهد که به همراهی آقای فاروغ کسمايی در مرکز فرهنگی «هنر» در تهران به اجرای موسيقی وخواندن آواز مشغولند.

AP Photo/Vahid Salemi

Wednesday, December 18, 2002

دستگيری صاحب آرايشگاه مردانه ای که ظاهردختران را پسرانه می كرد.
جل الخالق!

شيخينا و مولانا « شوخ » به کاری سخت دشوار و سترک دست آزيده وسرنبشت بزرگان ومرادان بلاد وبلاگستان را به خامه ثحرير مايده. بزرگوار در المقدمه ميفرمايد:

«حضرت حق شيخنا الشوخ كتابي تاليف نموده كه درآن ذكر بزرگان قوم وبلاگستان آورده شده است و ما گوشه هايي از كتاب او بر شما نقل کند كز آمخت های اينان بهره ای برگيريد و توشة آخرت نمايد. »

بخوانيد وعبرت گيريد از سرنوشت و طريقة الزندگی بزرگان:
المعجم في معاير الوبلاگ عجم، ذكر حسين بن الدرخشان.
امعجم في معاير الوبلاگ عجم، ذكر السينا المطلبي.
المعجم في معاير الوبلاگ عجم ، ذكر مولانا الحامد البنايي.
المعجم في معاير الوبلاگ عجم ، ذكر الشيخ كبير حسين ابن آذرنوش.
المعجم في معاير الوبلاگ عجم ، ذكر آذر البنت آيينه.
المعجم في معاير الوبلاگ عجم ، ذكر الحسان ابن القالبي.
المعجم في معاير الوبلاگ عجم ، ذكر شيخنا المرتضي ابن النگاهي.

Tuesday, December 17, 2002

آخ که دمار از روزگار ما دراومد. اين به فارسی طراحی کردن وب ما رو کشت. کسی راه حل بهتری سراغ نداره به من بگه. به خدا دعاتون مکنم. به داد ما برسيد که وقت طلاست. ناگفته نماند که به روز کردن هنوز تموم نشده اما در هر صورت بخشی به روز شد.

Sunday, December 15, 2002

كالسكه و آداب آن در عهد قاجار
در آن زمان در شهر تهران تازه سي چهل درشكه كرايه اي پيدا شده بود و در ميان آنها بعضي درشكه ها سبك بود كه يك اسب به آن مي بستند و تك اسبه مي گفتند. كساني كه استطاعت داشتند درشكه شخصي يا به اصطلاح آن زمان اربابي داشتند و اعيان شهر در كالسكه مي نشستند. چهار اسب به كالسكه بستن امتياز شخص پادشاه و خاندان سلطنت بود. در اين كالسكه هاي سلطنتي كالسكه چي در عقب كالسكه بالاي چرخهاي عقب نشيمني بود كه برآن مي نشست و از بالاي سر كالسكه و مسافران مهار اسبها را به دست مي گرفت. دم همه اسبهاي سلطنتي را با جوهر پررنگي سرخ مي كردند و اين علامت امتيازي بود كه همه جا اسبهاي سلطنتي را مي شناختند. هميشه شاه كه سوار مي شد عده كثيري افسران و نظاميان سواره در پس و پيش كالسكه او راه مي پيمودند. هنگامي كه زنان خاندان سلطنت با چادر و روبند مي گذشتند مردم براي اينكه نامحرمي حتي هيكل چادرپوش زنان را نبيند مجبور بودند رو به ديوارها و پشت به خيابان بايستند. اعيان و مال داران هم يك يا چند جلودار سواره در پيشاپيش درشكه و كالسكه خود داشتند و البته هرچه شأن اشخاص بالاتر مي رفت برعده جلودارانش افزوده مي شد. مردم متعين و از خود راضي هميشه با جمع كثيري نوكرسواره و پياده حركت مي كردند. در جواني ما قصه شيريني بر سرزبانها بود. مي گفتند: ميرزا عبدالوهاب شيرازي نصيرالدوله كه بعدها آصف الدوله لقب گرفت و مدتها وزير تجارت بود، روزي به دربار مي رفت. از سه راه گلوبندك در بازار به طرف گلستان مي رفت و جمع كثيري نوكر با خود برداشته بود. بر اسب سوار بود و نوكرانش پياده چهار طرف اسب او را گرفته بودند، به سرپيچ گلوبندك كه رسيدند، از آن طرف مردي خركچي باعده زيادي خرِباركرده رسيد و راه را بر جناب وزيربست، چنان كه وي مجبور شد بايستد و راه بدهد. چون به رگ وزارتش برخورده بود با كمال ترش رويي رو به خركچي كرد و گفت: عجب اين همه خر و يك نفر آدم! خركچي هم كه از آن قباسه چاكيهاي بي رودربايستي تهران بود گفت: عجب با يك خر و اينهمه آدم!
برگرفته از كتاب: به روايت سعيد نفيسي خاطرات سياسي، ادبي، جواني

Saturday, December 07, 2002

خواستم بگم بدون شرح ديدم نميشه. ديدن اين تکه فيلم رو که در جشن نيمه شعبان ودر مهديه تهران برداشته شده به شما توصيه ميکنم. برای من که فوق العاده جالب بود.

اگر درباره جزئيات ظهور امام زمان کنجکاو هستيد به مسجد مقدس جمکران سری بزنيد.

درآستانه ۱۶ آذر و فرارسيدن روز دانشجو به اين خادثه و وخاطرهای دراين زمينه ميپردازم. ۱۶ آذر ۳۲ ودربه هنگام ورور ريچارد نيکسون، معاون رياست جمهوری ايالات متحده امريکا و به اعتراض به تجديد روابط ايران سياسی ايران و انگليس دانشجويان کلاسهای درس را تعطيل ودر دانشکده فنی اجتماع کرده بودند. ارتش ونيروهای انتظامی محمد رضا پهلوی به دستور نخست وزير وقت ارتشبد زاهدی گرد همايی دانشجويان را در به خون ميکشند.در طی اين درگيری ها سه تن از دانشجويان به اسامی: بزرگ نيا، قندچی و شريعت رضوی به قتل می رسند. به اين علت اين روز زان پس روز دانشجو نام می گيرد. علی رغم گرايشهای متفاوت سياسی و مذهبی اين دانشجويان باجمهوری اسلامی همچنان اين روز تا به اکنون به زعم ۱۳ آبان ۱۳۵۷بابرگزاری گرد هما ييهای گوناگون گرامی داشته می شود.
خاطره ای از جليل دوستخواه:



" در سال ۱۳۳۷ ، چند روز پيش از ۱۶آذر يک فراخوان چند سطری بر کف دستی کاغذ( که آنوقت ها "تراکت" خوانده می شد) در دانشگاه تهران پخش شد که خبر از برپائی يک گرد همائی در روز ۱۶ آذر در برابر دانشکده حقوق می داد. اين خبر به سرعت در دانشگاه پيچيد و با وجود چيرگی نظاميان و ساواک و جو هراس و واهمه ای که پديد آورده بودند، شور و هيجانی آميخته با ترديد و احتياط در دل ها ايجاد کرد.
سر انجام روز ۱۶ آذر فرا رسيد. ساعت تعيين شده برای گرد همائی ۱۱ بامداد بود. از نيم ساعت پيش از آن، به تدريج صدها تن از دانشجويان از گوشه و کنار دانشگاه در برابر دانشکده حقوق گرد آمدند. اما بيشتر آنان در گروه های چند نفری در کنار آشنايان و پاره ای نيز تک تک ايستادند. هياهو و هلهله ای در ميان نبود. غالب حاضران خاموش بودند و برخی با يکديگر پچ پچ می کردند. نگاه ها دزديده و زيرچشمی بود و همه چيز حکايت از هراس و ناباوری داشت. گوئی همه انتظار حمله و هجومی تازه را می کشيدند. "
صدای آن بانو چنان تأثير فوری و نيرومندی در روحيه ها گذاشت که همه حاضران بی اختيار سر بلند کردند و کف زدند و گام هائی به پيش بر داشتند و تنگاتنگ ايستادند و به دنباله سخنان بانوی سخنران که گزارشی از رويداد 16 آذر و رفتار حکومت جابر با مردم و دانشگاهيان و ارج گذاشتن خاطره دانشجويان از دست رفته بود، گوش فرا دادند و گفتار او را با شور و هيجان تأئيد کردند.
من آن بانو را تا آن روز نمی شناختم. ديگران او را به من معرفی کردند: " پروانه فروهر" همسر"داريوش فروهر" (از مبارزان جبهه ملی و حزب ملت ايران که در مبارزه های سال های ۳۱-۳۲ او را ديده بودم و می شناختم).
بدينسان، نخستين آئين يادبود آشکار ۱۶ آذر پس از سال ۳۲ با شکست سکوت از سوی بانوئی باشهامت و مبارز برگزار گرديد و از آن پس، سال به سال بزرگ تر و شکوهمندتر و پرشورتر شد."
خانم پروانه فروهر ۴۵ سال بعد در خانه اش و به همراه همسرش داريوش فروهر با ضربات چاقو بدست افراد ناشناسی! به قتل رسيد.

برخورد «دريچه» با «امروز»!

در کوچه باغهای شهرک چمنی!

Friday, December 06, 2002

طي چند روز اخير، شبکه دو و پنج سيماي ج.ا.ا. تيزر فيلم هاي هري پاتر و سنگ جادو و همچنين ارباب حلقه ها را به طور مکرر پخش کرده اند. قرار است به مناسبت عيد سعيد فطر، فيلم هري پاتر و سنگ جادو از شبکه پنج سيما و فيلم ارباب حلقه ها از شبکه دوم سيما پخش شود. هر دو فيلم محصول سال ۲۰۰۱ آمريکا است.
روايت از: دريای نور

Thursday, December 05, 2002

دو کلوم هم از مادر عروس بشنويد:
« تاريخ ما را به انجام اقدام سريع فرا می خواند. آمريكا از آزادی در سرتا سر جهان دفاع خواهد كرد و به هزينه های پرداختی نيز اهميتی نمی دهيم
من سوگند می خورم، نه تنها در برابر شما بلكه در برابر آيندگان، كه اجازه نخواهم داد بدترين و سنگ دل ترين رهبران جهان، ملت های عاشق آزادی را به گروگان گرفته و با استفاده از تسليحات سهمگين خود آزادی را نابود سازند.»
جرج بوش

درباره قزوينی ها حرف زياد می زنن. راست و دروغش با راويان. اما آيا عکسهای قزوينی ها رو ديدين؟

هر كسي آزاد است حرف بزند، اينكه بنده آمدم و الحمدلله به لطف خداوند يك فضايي ايجاد شده كه همه مي‌توانند لااقل درباره‌ي من حرف بزنند، خودم را سياست‌مدار موفقي مي‌دانم، چون در كشور ما معمولا سياست‌مداران بزرگ كساني بودند كه هيچ‌ كس جرات نمي‌كرد درباره‌ي آنها انتقاد كند؛ بنده سياست را در آن مي‌دانم كه حكومت طوري باشد كه راحت‌ترين كار براي ديگران انتقاد از حكومت باشد، فكر مي‌كنم خودم و دولتم در اين زمينه موفق بوده‌ايم.
رياست جمهوری در آخرين مصاحبه خود

خوشبختانه در ايران هنوزحيات وحش - گذشته از جريانات سياسی - وجود داره! به اين خبر از اطلاعات توجه کنيد:
«چوپاني شامگاه دوشنبه پس از درگيري تن به تن با يك خرس درنده در جنگل هاي تنكابن با كمك سگهاي گله اش نجات يافت.
محمدعلي حسين قلي پور كه دوشنبه شب با ۷۰۰ راس گوسفند در منطقه جنگلي شماپشته دوهزار تنكابن به كار دامداري مشغول بود، توسط يك خرس وحشي گرسنه به شدت زخمي شد و پس از طي ۱۴ ساعت پياده روي خود را به بيمارستان شهيد رجايي تنكابن رساند.
اين چوپان در درگيري تن به تن از ناحيه سر و گردن و دستها به شدت زخمي شده است و گزارش پزشكان بيمارستان تنكابن حاكي است كه جراحت وي به حدي است كه پوست از بدن او كنده شده و استخوانهايش نمايان است. حسين قلي پور در گفتگويي به خبرنگار ايرنا گفت: خرس وحشي در حال بردن يك راس گوسفند بود و سپس وقتي مقاومت مرا ديد به سوي من حمله ور شد و چون اسلحه اي نداشتم به شدت زخمي شدم. وي ادامه داد: اگر سگهاي گله به ياري ام نمي شتافتند خرس گرسنه مرا مي كشت. بر اثر بارش برف زياد در منطقه كوهستاني دوهزار و سه هزار تنكابن حيوانات وحشي به ويژه خرس براي تهيه غذا به پايين دست كوچ كرده اند.»

آيت الله حکيم برای مردم ايران نسخه صادر مي کنند .
متن را در « پيک نت » بخوانيد.

Wednesday, December 04, 2002

طی چند نوشته تلاش دارم درباره ماهيت راديوتازه «فردا» و سياست های نوی فرهنگی ايالات متحده در برابر خاور ميانه اشاراتی بکنم.در نوشته اول نگاهی به زندگی آقای« نورمن پاتييز» مغز متفکرو مبتکر تلقی نو امريکايی از رسانه های همگانی ورابطه فرهنگی با خاور مياته ميکنم.

پرسش اول: آقای نورمن پاتييز کيست؟


Norman J. Pattiz is the founder and chairman of Westwood One, America's largest radio network company, which owns, manages or distributes NBC Radio Networks, CBS Radio Networks, the Mutual Broadcasting System, CNN Radio and Fox Radio News.
Mr. Pattiz serves on the Broadcasting Board of Governors of the United States, which oversees all U.S. non-military international broadcasting, including Voice of America, Radio Free Europe/Radio Liberty, and Radio Free Asia. He is past President of the Broadcast Education Association, an organization of over 1,000 colleges and universities with programs in mass communications.
Mr. Pattiz received an Honorary Doctorate in Fine Arts from Southern Illinois University in recognition of his contribution to broadcast education. He serves on the Board of the Annenberg School for Communication at the University of Southern California, the Communications Board of UCLA and the Dean's Advisory Board of the California State University, Fullerton. He is a member of California's Commission on Building for the 21st Century, the Board of Trustees of the Museum of Television and Radio and the Board of Directors of the Hollywood Radio and Television Society. Mr. Pattiz was appointed by Governor Davis to fill the remainder of a 12-year term, which expires March 1, 2004.

ديگرنوشته ها در اينزمينه:
راديو آزادی به کار خود پايان ميدهد.

Monday, December 02, 2002

مسعود بهنود از خاطرات زندان می نويسد. در تارنگاشت «بهنودی ديگر».

از تارنوشت «خر مگس»:
مي گم اين شهر تهران هم عجب کراماتي داره ها! صبحي که داشتم از خونه مي رفتم بيرون يه کوه گنده ديده مي شدش! ظهر که شدش ديدم کوهه کم رنگ شده!!! عصري که بر مي گشتم خونه, کوهه غيب شده بود!!! مي گن شهر عجايب است تهران بيراه نگفتن!

سرويس Photosig امکان رو برای شما بوجود می آره که بتونيدعکسهای خودتون روآپلاد کنيد ودر معرض نقد ديگران قرار بديد.

Thursday, November 28, 2002

ايشون هيشه در بحرانها سکوت می کنند. آيا ايشون بوق تشريف دارند يا رياست جمهوری؟

Wednesday, November 27, 2002

راديو آزادی در تايخ ۲ دسامبر به کار خود پايان می دهد. رآديو آزادی که طی ۴ ساله گذشته عملا نقش حرفه اي ترين راديو ايرانی را داشت طی ۴سال فعاليتش تبديل به راديويي محقق و بيطرف با شنوندگان بسياری در خارج از کشور و ايران شد. بسياری از شنوندگان اين راديو را کسانی تشکيل می دادند که از طر يق تار نمای اين راديو شنونده آن بودند. آرشيو ۳ساله اين راديو بروی اينترنت بدون ترديد بزرگترين با نک صوتی ايرانی بروی شبکه اينترنت می باشدکه به رايگان در دسترس همگان می باشد. راديو آزادی علی رغم حمايت مالی RFL/RL توانست که بيطرفی سياسی خود حفظ کند. ايرج گريين که از خبرنگاران باسابقه راديو شکبه ۲ ايران درعصر پهلوی بودو مصاحبه راديويی او با فروغ فرخزاد به تاريخ راديوی ايران پيوسته، سردبيری راديو آزادی را بر عهده داشت. وی درمتنی که برای اطلاع در تارنمای راديو آزادی گذاشته چنين نوشته:

« من خود همراه با همه کارکنان و برنامه سازان و خبرگزاران راديوآزادى، با سرافرازى اين دوران از کار حرفه اى خود را به پايان مى رسانم. همت و کوشش و پشتکار همين برنامه سازان و خبرنگاران راديوآزادى در پراگ، پايتخت جمهورى چک، و برخى ديگر از پايتخت ها و شهرهاى مهم جهان بود که در مدتى کوتاه، اين راديو را به يک وسيله مهم اطلاع رسانى و يک ابزار موثر نشر گزارش هاى موثق در باره رويدادهاى ايران تبديل کرد، فرصتى براى بحث‌ها، اظهارنظرها و تحليل‌هاى مفيد راديوئى فراهم ساخت و براى راديوآزادى اعتبار آفريد و اعتماد شنوندگان آن را در سراسر جهان و به ويژه در ايران به خود جلب کرد. »

او همچنان اشاره می کند:

«بخش فارسى راديواروپاى آزاد، راديوآزادى، در چارچوب هدف‌هاى تعيين شده و خط‌ مشى سازمانى که بخشى از آن به شمار مى‌رفت، در چهار سال گذشته کوشيد بى‌طرفى مورد احترام در حرفه روزنامه‌نگارى را در ارائه خبر و گزارش در دستور کار خود قرار دهد، به تبليغ هيچگونه ديدگاه سياسى يا اقتصادى و مذهبى نپردازد، از شايعه‌پراکنى و جنجال‌برانگيزى خوددارى ورزد، و در حد توان، حقيقت را بجويد و بگويد، و در حمايت از انديشه حقوق بشر و گسترش دمکراسى بکوشد. تهيه کنندگان، خبرنگاران و کارکنان راديوآزادى خواهند کوشيد همين روش را در راديوئى که جايگزين راديوآزادى خواهد شد، به‌کار بندند و اين همان چيزى است که از آنان خواسته شده است. »

هنوزاز اينکه آقای گرگيين همچنان همکار راديوی نو، فردا خواهد بود دانسته روشنی در دست نيست.

Tuesday, November 26, 2002

آخ که خداوند سرنوشت غم انگيزی رو برای ما نوشته! فضای فرهنگی وسياسی ايران باز هم بشدت آلوده است. ما نند هميشه در درازای سده اخير چرخه ۲۰ ساله ديگر بار در حال چرخاندن کمر تاريخ اين مردم بيچاره است. خواص ديگر بار تيغ تيز نامهربانی را تيز و بر سر عوام جولان ميدهند. غافل ازاين:
که هرکس کشد تيغ نامهربانی، شودکشته تيغ نامهربانان.

Monday, November 25, 2002

قران بدفال
فتحعلي شاه قاجار در سال سي ام سلطنت خود جشن مفصلي گرفت و پس از آن در روي سكه ها كلمه صاحبقران را به القاب او افزودند. پيش از آن تنها السطان بن السطان بن السطان مي نوشتند. چون سكه هاي جديد با عنوان صاحب قران منتشر شد، مردم تا مدتي سكه يك ريالي آن زمان را يك صاحب قران مي گفتند و كم كم در زبان مردم مختصر شد و قران گفتند و اين كه هنوز يك ريالي را يك قران مي گويند از آن زمان است. اتفاق در همان سالي كه جشن قرنغقرن سي سالهف خود را گرفت و سكه صاحب قراني زد، شكست سختي از روسهاي تزاري خورد و مردم اين جشن قرن را به فال بد گرفتند و اين نحوست را به گردن اين سكه هاي صاحب قراني انداختند.قائم مقام معروف، شاعر و نويسنده شهير كه پس از آن صدراعظم محمدشاه شد درآن موقع اين بيت را سروده است:
سكه صاحبقراني بر شما آمد نكرد
بازآن بيهوده سلطان بن سلطان شما
به روايت سعيد نفيسي خاطرات سياسي، ادبي، جواني.

Saturday, November 23, 2002

بز ملاحسن

بز ملا حسن مسئله گو
چو به ده از رمه مي كرد رو
داشت همواره به همره پس افت،
تا سوي خانه، ز بزها، دو سه جفت.
بز همسايه، بز مردم ده،
همه پر شير و همه نافع و مفت.
شاد ملا پي دوشيدنشان
جستي از جاي و به تحسين مي گفت:
«مرحبا بز بزك زيرك من
كه كند سود من افزون به نهفت!»
روزي آمد ز قضا بز گم شد
بز ملا به سوي مردم شد.
جست ملا، كسل و سرگردان،
همه ده، خانه ي اين خانه ي آن،
زير هر چاله و هر دهليزي
كنج هر بيشه، به هر كوهستان،
ديد هر چيز و بز خويش نديد
سخت آشفت و به خود عهد كنان
گفت: «اگر يافتم اين بد گوهر
كنمش خرد سراسر ستخوان.»
ناگهان ديد فراز كمري
بز خود را ز پي بوته چري.
رفت و بستش و به رسن، زد به عصا:
«بي معرفت بز بي شرم وحيا!
اين همه آب و علف دادن من
عاقبت از توام اين بود جزا
كه خورد شير تو را مردم ده؟
بزك افتاد و بر او داد ندا:
«شير صد روزه بزان دگران
شير يك روز مرا نيست بها؟»
يا مخور حق كسي كز تو جداست
يا بخور با دگران آنچه تراست
نيما يوشيج

نيما يوشيج
شاعر، نويسنده، مترجم
تولد ۲۱ آبان ۱۲۷۶، يوش.
درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸، تهران.


علی اسفندياری متخلص به نيما يوشيج ( يوشی ) در ۲۱ آبان ۱۲۷۶ خورشيدی در يوش متولد شده، و در شب ۱۳ دی ۱۳۳۸ خورشيدی در گذشته است.
کودکی او در بين شبانان و آرامش کوهستانی و به قول خود او در زد و خوردهای وحشيانه و چيزهای مربوط به زندگی کوچ نشينی و تفريحات بدوی گذشت؛ همانجا نزد ملای ده درس خواند، بعد برای ادامه ی تحصيل رهسپار تهران شد، و نامش را در يک مدرسه ی کاتوليک به نام مدرسه ی عالی سن لويی نوشتند. او درباره ی اين سال ها می نويسد: « تمام خيالات من برای شناسايی چيزهای خوبی بود که می خواستم فقط با آن شناسايی بر همسران خود تفوق يابم ... در پانزده سالگی می رفتم که مورخ شوم. گاهی نقاش می شدم. و گاهی روحی. گاهی طبيعی. خوشبختانه هر نوع قوه ی خلاقه در من وجود داشت » ... « مراقبت و تشويق يک معلم خوش رفتار، که نظام وفا شاعر به نام امروز باشد، مرا به خط شعر گفتن انداخت ... ».
بيشتر درباره واز نيما بخوانيد در: مجموعه اشعار | ايران مانيا | بابل نت | توكايي در قفس | فاتح قلعه وزن و قافيه

متن کامل سخنرانی جنجال برانگيز آغاجاری !

قطعنامه راهپيمايان حزب الله نماز جمعه درسراسر كشورو قضيه انقلاب سوم را در اينجا بخوانيد.

مجموعه طرحها ولوايح تحت بررسی در مجلس را ميشود دراين بخش از تارنمای خانه مردم پيدا کرد.

ديگه با اين پسره راه نرو!
مظفرالدين شاه هر وقت مي خواست كسي را به قساوت و بيرحمي مثل بزند مي گفت عيناً مثل ظل السلطان است. او حكايت مي كرد: در ايام طفوليت با هم درس مي خوانديم و طرف عصر به اندرون مي رفتيم. ظل السلطان كه قبلاً غلام بچه ها خواجه ها و كنيزها را وادار به گرفتن گنجشك كرده بود و آنان نيز اطاعت امر او را كرده برايش گنجشك مي آوردند، او با ميخ و چاقو چشم گنجشك را درآورده و آنها را در هوا رها مي كرد و به من مي گفت: داداش! ببين حالا چطور پرواز مي كنند. يك مرتبه شاه رسيد و كتك مفصلي به ظل السلطان زد و گوش مرا هم كشيد و گفت: ديگه با اين پسره راه نرو!


شرح حال رجال ايران ـ مهدي بامداد ـ ج ۴ ـ ص ۹۹

۱۵تن از ملی-مذهبی ها دوران شکنجه و بازجوئی خود را افشاء کردند. متن کامل چگونگی شکنجه اين افراد رو در پيک نت بخوانيد.

يکصد و پنجاه عضو دمکرات و جمهوريخواه مجلس نمايندگان آمريکا با صدور بيانيه ای حمايت خود را از مخالفان جمهوری اسلامی ايران ابراز داشتند. در اين بيانيه که روز پنجشنبه در پی يک هفته تظاهرات طرفدار دمکراسی در ايران منتشر شد قانونگزاران آمريکا می گويند پنج سال پس از آن که محمد خاتمی به رياست جمهوری ايران برگزيده شد، جمهوری اسلامی همچنان از تروريسم حمايت می کند و به سرکوب مردم ايران شدت بخشيده است. بيانيه همچنين می خواهد سازمان مجاهدين خلق از فهرست سازمان های تروريستی خارجی وزارت امور خارجه آمريکا حذف شود.
از صدای امريکا
از قرار بوی سياه نفت تو ينگه دنيا بوی مطبوعيه! ما که هر وقت با نفت بازی کرديم يا دستمون سفيدک زد يا مثل چراغ جادو در برابرمون ژنرال های امريکايی ظاهر شدند با کلی ستاره رو شونه اشون. شبش هم خواب پيرمرد تو احمد آباد نصيبمون ميشد. بارلها ما رو از شر تفت خلاصی بده! آمين

سازمان مجاهدين خلق حافظ امنيت داخلی عراق است
وزارت امورخارجه آمريکا اعلام کرد سازمان مجاهدين خلق، يک گروه مخالف مسلح ايرانی که درعراق استقراردارد، وظايف ماموران سازمان امنيت عراق را برای امنيت داخلی عراق انجام می دهد. درگزارش سالانه وزارت امورخارجه آمريکا زيرعنوان » روند تروريسم جهانی « که اين هفته انتشاريافت آمده است که مجاهدين خلق از زمان استقرار در عراق درسال ۱۹۸۷ ، همواره برای دولت بغداد کار کرده اند. سازمان مجاهدين خلق با انتشاراعلاميه ای اين ادعاها را تکذيب کرد و آن ها را تبليغات ايرانی دانست. آمريکا قبلا سازمان مجاهدين خلق را به عنوان يک » سازمان تروريستی خارجی « طبقه بندی کرده بود اما در گزارش سال جاری خود برای اولين بار مدعی شده است که اين سازمان درجهت حمايت از رژيم صدام حسين رييس جمهوری عراق کارمی کند. وزارت امورخارجه آمريکا می گويد سازمان مجاهدين خلق درسال ۱۹۹۱ نيز به سرکوبی قيام شيعيان درجنوب عراق از سوی دولت و قيام کردها درشمال اين کشورکمک کرد.
از صدای امريکا
خب پس حضرات بالاخره تکليفشون روشن شد. الان احتمالا مسعود در فکر يه انقلاب ايده لوژی ديگه است.

«مناسب ترين سخن در هفته بسيج , اينست كه سئوال شود چرا از بسيج براي جلوگيري از فتنه انگيزي ها استفاده نمي شود اين , سوالي است كه اين روزها بسيار مطرح است و متاسفانه تاكنون جوابي به آن داده نشده است.... نيروهاي بسيجي قدرت فوق العاده اي در سركوب فتنه انگيزان دارند و همچنان ميتوانند خواب راحت را از چشمان خائنان بربايند.»
سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی که مژده خونريزی را بر طبل خشونت ميکوبد!

Monday, November 18, 2002

اجراي آهنگين اشعار نيمايوشيج در تالار رودكي
سرپرست گروه موسيقي تذرو گفت: يادمان يكصد و پنجمين سال تولد نيما يوشيج شاعر بلندآوازه ايران، با اجراي آهنگين اشعار او، ۲۹ آبان در تالار رودكي برگزار مي شود.
سرور زره گر روز يكشنبه افزود: در اين اجرا كه با حضور ۱۶ نوازنده برگزار مي شود، بابك بوبان آهنگساز و علي مينوسپهر خواننده برنامه خواهند بود.
در بخش نخست برنامه، اشعار در نخستين ساعات شب ، شب است ، هنوز از شب دمي باقي است و مهتاب ، درآواز اصفهان اجرا مي شود.
در بخش دوم برنامه نيز قطعاتي با استفاده از اشعار ماخ اولا ، داستاني نه تازه ، سوز و گداز ، در شب سرد زمستاني ، دلم چون كوره مي سوزد ، بخوان اي همسفر با من اجرا مي شود.گروه موسيقي تذرو يك گروه اركستر زهي شامل سازهاي ويلن است كه در سال ۱۳۷۸ آغاز به كار كرد.در برنامه يادمان نيما يوشيج ، سه ساز سنتور، عود و تار، گروه نوازندگان را همراهي مي كند.

خب قصه آغاجاری هم که به پايان خود رسيد. خودتون رو اماده بکنيد برای دنباله اين داستان شيرين که اينبار به سرگذشت غم انگيز و باورنکردنی منبع المال آقای شهرام جزايری ميپردازد! شروع اين داستان مهيج را در هفته آينده در وزارت عاليه قضاييه شاهد خواهيد بود. بليط ها را از اکنون ميشود از دفتر جناب شاهرودی عراقی رزرو کرد.

نقال و مقلد در تهران قديم
برخي از نقالها و شاهنامه خوانها و درويشان مداح، راستي در فن خود نبوغ داشتند. من هر وقت به ياد اين مي افتم كه چگونه بساط اين مردمي را كه در برانگيختن احساسات مردم ايران به مراتب بيش از راديو و سخنرانيهاي امروز مؤثر بودند در هم نورديدند و جاهلانه اين اوضاع را به هم زدند، راستي دريغ دارم. قهوه خانه هاي بزرگ در فضاي وسيعي داير بود. در ميان آن فضا تختي مانند تخت تكيه ساخته بودند و اول شبها يك دسته بازيگر كه به آنها مقلد يا تقليدچي مي گفتند در روي آن تخت يك تأتر واقعي مي دادند و نمايشنامه اي را كه در همانجا و در همان مجلس با كمال سرعت سرهم مي كردند و بالبداهه از خود مي ساختند بازي مي كردند و لباسهاي مناسب نقش خود در بر داشتند. پيداست كه هميشه موضوع آنها مضحك و خنده آور يعني يك كمدي واقعي از زندگي روزانه مردم بود. البته هركس درفن خود ونقش خودتخصص داشت. يكي نقش زن، يكي نقش كاكاسيا، ديگري نقش قلدر بدمست عربده كش، يكي نقش مأمور متصدي دولت و يكي نقش مرد مُصلح خيرانديش را بازي مي كرد. در تقليد لهجه هاي مختلف مردم ايران از كاشاني وقزويني و همداني وتبريزي و اصفهاني و يزدي و غيره مهارت عجيبي داشتند. هيچ نمايشنامه اي نبود كه در آن نقش مأمور زورگوي متصدي دولت را بازي نمي كردند. سه چهار دسته بزرگ از اين مقلدها در تهران بودند. معروفترين آنها دسته اي بود كه به مناسبت نام سردسته به آن دسته مؤيد مي گفتند و پاتوق آنها به اصطلاح آن روز، يعني محل معهود و هميشگي آنها قهوه خانه بزرگي بود در ميان خيابان چراغ برق معروف به قهوه خانه زرگرآباد . اين دسته هاي مقلد را به عروسي ها هم دعوت مي كردند. در وسط حياط روي حوض تختي مي زدند و در آنجا نمايشنامه خود را كه البته مي بايست متناسب با عروسي و توأم با موسيقي باشد، بازي مي كردند.
برگرفته از به روايت سعيد نفيسي خاطرات سياسي، ادبي، جواني

آيا توجه کرديد که طراحی صفحات تارنمای دريچه و امروز بشدت به هم شبيه است؟

آيا کسی می تونه اين معما رو حل کنه که عکس زنهای پيشمرگ کردستان درتارنمای امروز به چه علت گذاشته شده؟

Sunday, November 17, 2002

شهري بنا كردند بدان ترتيب كه انطاكيه بود
چون انوشيروان اطراف مملكت را ضبط كرد، همانا قيصر روم، در ايام حيات قباد، چون ضعف رأي و پريشاني كار او مشاهده كرده بود، به هر قيمتي در اطراف مملكت او تاختن مي كرد و نوشيروان براي دفع او به روم لشكر كشيدو بيشتر از شهرهاي روم را ضبط كرد و به انطاكيه رفت ـ و خزاين و دفاين و حرم قيصر آنجا بود ـ آن را مسلم كرد و آن دفاين و خزاين به دست وي افتاد و اهل و عشيرت قيصر را اسير كرد و چون به انطاكيه درآمد، آن شهر وي را خوش آمد و بناي آن پسنديدهٌ رأي او افتاد. بفرمود تا شكل آن را برجاي صورت كردند، چنان كه هيچ تفاوت نبود. آن گاه فرمان داد تا بيشتر بناهاي آن را قلع كردند و آنچه ممكن شد از منقولات جمله نقل كردند و به نايب خويش، به ايران شهر، نبشت كه بايد شهري بنا كني بدين ترتيب و آن هندسه را به نزديك او فرستادند و درمدت نزديك شهري بنا كردند بدان ترتيب كه انطاكيه بود و نوشيروان از روم برفت و به طرف يمن شد و آن بلاد را مستخلص گردانيد و از آنجا به بحرين و عمان آمد و آن ملك را ضبط كرد و چون باز آمد، آن شهر تمام شده بود، بفرمود تا اهل انطاكيه را آنجا آرند و هر كس را خانه دهند، تا آنجا ساكن شوند و آن را روميه نام كردند. تا مي آرند كه يكي از روميان گفت: در روميه مرا خانه اي دادند و چون من بدان خانه در آمدم آن خانه به خانه اي كه در انطاكيه داشتم چنان مشابهت داشت كه من در گمان افتادم كه مگر همان خانه را اينجا نقل كرده اند و لكن تفاوت آن بود كه بر در خانه من در انطاكيه درختي بيد بود و اينجا آن درخت نبود.
جوامع الحكايات و لوامع الروايات ـ سديدالدين محمد عوفي

از دنبه ها چربي رفته است!
روزي سلطـان محمـود بـه دارالمجـانيـن رفـت، از ديـوانـه اي پرسيد:
ـ چه ميل داري؟
گفت: ـ دنبه!
اشارت فرمود تا ترب برايش آوردند و گفتند:
ـ اين دنبه!
بگرفت و همي خورد و سر جنبانده به سلطان درنگريست.
سلطان پرسيد: ـ سبب سر جنبانيدن چيست؟
ديوانه گفت: ـ تا تو پادشاه شده اي، از دنبه ها چربي رفته است!
از: جوامع الحكايات

Friday, November 15, 2002

صفر قهرمانی قديمی ترين زندانی سياسی ايران در ۸۱ سالگی وبه سرطان ريه در بيمارستان ايران مهر تهران درگذشت. روانش شاد!


بيشتر درباره صفرخان:
|پيک نت | بی بی سی | ايران امروز

ديروز اولين برف استکهلم به زمين نشست.

Thursday, November 14, 2002

عارف قزويني در اواخر عمر
در پايان زندگي عارف از تهران رفت. مرگ كلنل محمدتقي خان وي را سخت آزرده بود و مكرر مي گفت ديگر نمي خواهد پس از كلنل زنده بماند. درهمدان همچنان با خدمتكار خود جيران و سگ خود ژيان مي زيست. در اين ميان ژيان هم پير و فرسوده شده بود و مُرد.
از تهران دست خالي رفته و حتي مختصر وسيله سفر براي خود نبرده بود. دوستان همدانيش هركدام براي او چيزي برده و اطاقي را برايش آماده كرده بودند.
دولتي كه در آن زمان بر سر كار بود از عارف دل خوشي نداشت. وي كه سراسر زندگي را با آزادمنشي گذرانده بود، كسر شأن خود مي دانست كه از اين و آن ياري بخواهد. از كه ياري بخواهد كه از او بزرگتر باشد؟ مگر مردان بزرگ را مي توان به بازيچه و شيريني كه كودكان را مي فريبد يا گدايان را جلب مي كند دلخوش كرد؟ بزرگان جهان دلخوشي را با خود و از خود دارند. شعله اي كه ايشان را برمي فروزد اگر ديگران را روشن نكند، ايشان را از هر روشنايي ديگر بي نياز مي كند. آفتاب به چراغ حاجت ندارد. كسي تاكنون براي روشن كردن اختران كبريت نزده است.
سه سال و چند ماه عارف به همين حال در همدان زيست. گاهي دوستي از راه دور تنها به عزم زيارت اين رادمرد به آنجا مي رفت. اين يگانه دلداري او در سه سال پايان زندگي وي بود. هركس به او نامه اي مي نوشت با خط خوش و پخته خود پاسخ مفصلي به او مي داد و نامه هاي فراوان از آن زمان به خط او در دست اين و آن هست.
در همدان مالارياي حادي بر او حمله برد. معالجات پزشكان آن شهر اثر نكرد تن رنجديدهٌ نحيف او بيش از اين ياراي پايداري نداشت. نزديك شصت سال زندگي را هميشه با تلخي و ناكامي گذرانده بود و عاقبت در روز دوم بهمن ماه ۱۳۱۲ پس از ده روز بيماري سخت از اين جهان رفت.
پيكرش را در كنار آرامگاه ابن سينا به خرج رئيس شهرداري همدان به خاك سپردند. هرگز نتوانستند سنگي بر مزارش بگذارند. هنگام ساختمان آرامگاه ابن سينا فرماندار همدان موقع را مناسب دانست و به دليل آن كه عارف در شرح حالي كه از خود نوشته كارهاي ناستوده پدر وي را شرح داده است عمداً كاري كرد كه اثر خاك وي از ميان رفت.
اينك در محوطه آرامگاه ابن سينا در لب ايواني كه به آرامگاه مي رود، مردم همدان سنگي را از سنگ فرش حياط نشان مي دهند و با نوك پاي خود آرامگاه اين دلداده بزرگ ايران را به ياد مي آورند.
ہ از مقاله ۱۷ ديماه ۱۳۳۴، از كتاب به روايت سعيد نفيسي با تلخيص

Monday, November 11, 2002

چندی پيش رقتم کنسرت پريسا رو ديدم. رفيقم می گفت من ديگه حال و حوصله اينحرفها رو ندارم! برا من اما پريسا يا اينکه بهتر بگم ديدن پريسا جالب بود. بيش از هر چيز شايد بواسطه خاطرات نوجووني. تو اوندوره،سالهای ۵۵، ۵۶ پريسا گوش کردن خيلی مدرن بود. اينبار اما ترکيبی از کنجکاوی و نوستالوژی من رو بطرف فولکس هوس - FolketsHus - می کشيد. شال وکلاه کردم وتو سرمای ۲درجه بالای صفر وباد راه افتادم. بوی شانتن و ‌Boss محوطه بزرگ سالن انتظار رو پر کرده بود و آقايون با فوکل وکروات و خانومها با لباسهای شب محترمانه غرق گفتگو بودند. منم خودمو قايم نکردم چون برای اولين بار طی ۲۰ سال اخير کت وشلوار تنم بود واحساس تعلقی با اين گروه حس ميکردم. بالاخره با ۴۰ دقيقه تأخير! در بين کف مرتب هموطنان با فرهنگ خانم پريسا واعضای گروه دستان وارد سن شدند. همه تقريباً ۱۰۰۰ نفری که در سالن حضور داشتن ايستاده بودند و کف می زدند. پنج دقيقه ای غريب نازل شد: گروه سازشون رو کوک ميکردن و با هم هماهنگ، مردم هم در سکوت کامل نشسته بودند و به کوک کردن ميگوشيدن. بعد از گذار ۵ دقيقه خانم پريسا که با يک پيراهن بلند زيبا و با طرحهای ايرانی نظير ترمه به رنگ روشن طلايی در ميان صحنه نشسته بود. با صدای خاص دورگه خود گفت: «ما که کوک شديم. شما چی؟» بعد از خنده مردم از گروه دستان گفت و اهميت شعر در موسيقی فارسی و کمی هم از عرفان در شعر شاعران سده هفتم ايرانی. بعد از آن نوبت موسيقی شد .
ادامه اش برای فردا

ناگفته نماند که اگر در ايران ميتوان مسابقه موسيقى زيرزمينى را ميشود به مسابقه گذاشت! پس به مسابقه گذاشتن تارنگاری چندان غريب هم نيست.

Sunday, November 10, 2002

ماهنامه دنيای كامپيوتر و ارتباطات در سالگرد تولد پديده وبلاگ در ايران، نخستين دوره انتخاب بهترين وبلاگ‌های فارسی را برگزار می‌کند.
گويی تمايل ما برای قهرمان سازی پايانی نداره. هياهوی بهترين تارنگار هم يکی ديگر ازجلوه های اين نياز در جامعه بيمار ماست. گويی بدون داشتن بهترينها زندگی برای ما پوچ و بی معنا ست. حال چگونگی اين انتخاب هم جالب است. چه کسی يا کسانی؟ چگونه؟ معيارهای سنجيدن خاطرات شخصی يا يادداشتهای روزانه آدمها چيست؟ آيااساساً چنين معيارهايي تعلق به جوامع مدرن و فردگرا دارد؟ آيا جامعه مدرن ايران توانايی پويايی و بالستن بدون نياز به قهرمان هايش را دارد؟ اگر پاسخ به اين پرسش آری باشد انتخاب بهترين تارنگار کاری احمقانه است. در صورتی که پاسخ نه باشد ديگر حساب ما با کرام الکاتبين است.

مقدمه « حافظ شيراز» به قلم احمد شاملو رو ميشه اينجا خوند.

اين بداهه موسيقی گذاشتن پشت هر سايتی رو کی تو کاسه اين ملت ايرانی گذشته. مگه کاربررها خيار چنبرن؟ من خودم ميتونم موسيقی که دلم ميخواد ازکامپيوتر خودم يا از دستگاه صوتی خونه يا محل کارم بشنوم حالا رو چه حسابی حضرات سينت ارزون و بچه گونه خودشون رو اونهم با کيفيت بد ميخوان در گوش ما فرو کنن الله اعلم ! دوستان قدم اول در هر گونه آزادی امکان انتخابه. اين رو از ما دريغ نکنيد. يکی هم اين درد دل ما رو به گوش روزنامه همشهری برسونه.

Saturday, November 09, 2002

هاشم آغاجرى به اعدام، ‌٨ سال حبس، ‌٧٤ ضربه شلاق و ‌١٠ سال محروميت از تدريس محكوم شد. حالا سؤال اينجاست که قوه قضاييه چطور ميخواد اين حکم رو اجرا کنه. راهش اينه که اول آغا جاری رو بکشن، بعد ۷۴ ضربه شلاق به حسدش بزنن و بهد از اون جسد خونين رو بندازن تو يه سلول تو اوين که ۸ سال بمونه و بپوسه. بهتون قول ميدم که بعد از اعمال اين مجازاتها آقای آغاجاری ديگه جرأت درس دادن نمی کنه. يا اينکه حساب داستان قديمی به مرگ بگير تا به تب راضی بشه است. حدس ميرزا شق دومه!

نوشته های آقای سيدمحمدمهدی طباطبايی درسايت دريچه آدم رو به ديدن فيلم آخر بهمن فرمان آرا با نام «خانه ای روی آب» تشويق ميکنه!

Friday, November 08, 2002

مجموعه اشعار آيت الله خمينی رو ميشه در تارنمای سروش پيدا کرد!

Thursday, November 07, 2002

بانوی پر افاده سينمای ايرانسوسن تسليمی اينبار تاتر را به گوهر وجود خويش مفتخر فرموده و به کارگردانی تاتر روی آورده است. کارجديد او، ( پس از ورشکستگی فرهنگی و اقتصادی اولين و اگه شانس بياريم آخرين فيلم بلند وی، ) Det epileptiska riktmärket نام دارد ويک کار شکم سير از يک نويسنده پرت سويدی است به نام Martina Montelius.


مصاحبه راديويی ۱
مصاحبه راديويی ۲

Wednesday, October 30, 2002

چهار سال پيش در چنينن روزهايی درگوتنبرگ سويد، يک ساختمان قديمی صنعتی که توسط نوجوونها به ديسکو تبديل شده بود آتيش گرفت. ۶۰ نوجوون که عمدتأ خارجی بودند در اين حادثه جون خودشون رو از دست دادن. در بين قربانيان نزديک به ۱۵ نوجوون ايرانی وجود داشت.


وقتی که تحقيقات پليس به نتيجه رسيد معلوم شد که آتش افروزان هم متاسفانه ۴ نوجوون ايرانی بودند.
گزارش به سويدی:
ويدو ۱
ويدو ۲

Monday, October 28, 2002

متن کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران را با تغيرات سال ۱۳۶۸ ميتوان از اينجا دريافت کرد!

Saturday, October 26, 2002

مدتی اين مثنوی تأخير شد. سختيها از مرزی که گذر کنند، ديگر سختی نيستند، گوشه ای از روزمره گی اند. به گونه ديگر دورانی از روزمره گی های زندگی سختند. فشار بزرگ جابجايی دوهزاره اين دوره را سختر از آنچه بايد ميکند. درد الينه شدن را آنهم بگونه مضاعف بر علت کرده حال ما را دريابييد. رومی از تأخير گفت از سختی اما، نه.

Monday, October 21, 2002

برای روزی تندرشدن، دير زمانی ابربودن بايد.
نيچه

Thursday, October 17, 2002

كتابخانه عظيم اسكندريه افتتاح شد
جام جم آنلاين - كتابخانه جديد اسكندريه ، پس از گذشت ۱۶۰۰ سال از آتش سوزي كتابخانه باستاني اسكندريه ، امروز افتتاح شد.به گزارش شبكه تلويزيوني كانال دو فرانسه ، كتابخانه جديد اسكندريه كه تجسمي از دنياي آينده است ، امروز توسط حسني مبارك رئيس جمهور مصر و با حضور شخصيت هاي برجسته جهاني ، ازجمله ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه ، يان ايليسكو رئيس جمهور روماني ، سوفيا ملكه اسپانيا و رانيا ملكه اردن افتتاح گرديد. حدود ۸۰۰ شخصيت برجسته خارجي در مراسم افتتاح اين كتابخانه حضور داشتند. كتابخانه باستاني اسكندريه كه بين سالهاي ۲۹۵تا ۲۹۰ قبل از ميلاد در زمان سلسله فراعنه يوناني تبار بطالمه تاسيس شد، در آن دوران قطب فرهنگي جهان محسوب مي شد و داراي بيش از ۷۰۰۰۰۰كتاب پاپيروسي بود. اين كتابخانه چندين بار دچار آتش سوزي شد و سرانجام حدود ۱۶۰۰ سال پيش بر اثر يك آتش سوزي عظيم خاكستر گرديد. طرح احداث دوباره اين كتابخانه در اواخر دهه ۱۹۷۰ ميلادي در دانشگاه اسكندريه مطرح شد و طرح اوليه آن در سال ۱۹۸۴به سازمان يونسكو ارائه گرديد. نخستين سنگ بناي اين كتابخانه توسط حسني مبارك و دبيركل سازمان يونسكو درسال ۱۹۸۸در محل فرضي كتابخانه باستاني كار گذاشته شد. شركت معماري ساختماني نروژي اسنرهتا در سال ۱۹۸۹ در مناقصه بين المللي تهيه نقشه اين كتابخانه كه حدود ۶۰۰ شركت ديگر در آن شركت كرده بودند، برنده اعلام شد. پس از تهيه نقشه ، كارهاي ساختماني اين كتابخانه در سال ۱۹۹۵ آغاز و در سال ۲۰۰۱ به اتمام رسيد. كل هزينه احداث اين كتابخانه اين كتابخانه بالغ بر۲۱۲ ميليون دلار شده است . درحال حاضر، اين كتابخانه داراي ۲۴۰۰۰۰جلد كتاب است و طبق برنامه قرار است تعداد كتابهاي ظرف پنج سال به ۸ ميليون جلد افزايش يابد.

Tuesday, October 01, 2002

محمدرضا درويشی كه به عنوان برترين پژوهشگر موسيقی امسال از طرف فستيوال نيويورك انتخاب شده است، سوئيت سمفونيك آوازی ”تهران” را ساخت به گزارش خبرنگار سرويس موسيقی ايسنا، درويشي، اين قطعه را با بهره‌گيری از فضاهای موسيقی رديف و آوازي ايران به صورت سمفونيك تنظيم و اركستر اسيون كرده است اين قطعه با شعر محمدعلي چاوشی دارای بخش‌هاي متفاوت است كه در ۱۸ دقيقه طراحی شده و خوانندگی آن را شهرام ناظری به عهده دارد سوئيت سمفونيك آوازی ”تهران” در روزهای پايانی مهر ماه و همزمان با سالگرد خانه موسيقی توسط اركستر سمفونيك تهران به رهبري ايرج صهبايی به صورت زنده اجرا خواهد شد اين اثر هم اكنون در استوديو بل مراحل پاياني ضبط خود را مي‌گذراند و قرار است آلبوم سي‌دی و كتاب پارتيتور آن در مراسمي ويژه از طرف جامعه موسيقي به رئيس جمهوری تقديم شود

اينروزها اينقدر کار کردم که کاردونم پر شده. حرف برای گفتن هست، غم نان اگر بگذارد.

Monday, September 30, 2002

شنيدم احمد محمود رمان نويس بزرگ ايرانی وآفريننده داستان بزرگ «همسايها» ديروز در يکی از بيمارستان های شهر بی داروازه تهران به اغما فرورفت. گويی تا مرگ راهی ندارد. من اما هنوز همسايه ها را از ياد نبردم. يادش گرامی.
« نه من مرگ هيچ عزيزی را باور نمی کنم»

والله اگه فقط کمی کمتر مست بودم وصنمی که روی کاناپه نشسته بود کمی کمتر خوشگل بود حتماْ يه چند خطی می نوشتم. اما افسوس و صد افسوس که: ان الاانسان لفی خسر...

Friday, September 27, 2002

وب‌لاگ‌‌ها، پيام‌آوراني‌اند سوار بر بال امواج فضائي. وبلاگها پيام آوران قاره هفتم
روايت ازپيک نت
هفتميش کجا بود؟ بابا اينقدر سخت نگير کدوم موج اون که مال دوره جنگ بود. حالا گيرم که ما يه کم موجی باشيم شما که نه بايد بد مردم رو همه جا داد بزنی. والله پيام هم يوخدی. فضا هم برو بچه ای ميدون گمرگ می رفتن اونهم با کمک سوخت سنگين، ما رو چه به اين حرفها!

"ديويد جكسون"، خبرنگار سابق هفته نامه تايمز از سوی "تام لينسون" رئيس هيات مديره صدای امريكا به سمت مدير جديد صدای امريكا انتخاب شد. او از سال ۱۹۷۴ تا سال گذشته در تايم كار مي‌كرد و پس از بازنشستگی سردبيری يك سايت اينترنتی ضد ترور در پنتاگون را عهده دار شد .
حالا بيا ودرستش کن گاو آقای گرگين دو قلو زاييد!

Thursday, September 26, 2002

نشتم در فاصله بين دو کار توی يه بار، جای شما خالی يه آبجو خنک سفارش دادم. مدتی از نهار بهداشتی ! که خورده بودم گذشته بود و آبجو سرم رو گرم کرد بروايت حضرات عارفان محظوظ شدم. وياد جوونی کردم بی اختيار دامنه بحث من با خودم کشيد به خوزه نسوان. در خيالات من شروع کردند سمن بويان يکی پس از ديگری دلبری و يا د باده نوازی. ساعت استراحتم داشت تموم می شد که من به خودم اومدم. يه صنم خنده ای از ميز مقابل نثارم کرد پرسيد: «بی من چگونه ای لول، گفتم ملول. خنديد.»

بنا به گزارش سازمان غير دولتى «به کاهن دست نزنيد» که مرکز آن در رم است، در سال گذشته ٢۵٠ مورد مجازات اعدام در جمهورى اسلامى به اجرا گذاشته شده است. همچنين سه زن که محکوم به ١٨٩ ضربه شلاق شده بودند جان خود را از دست دادند. ٢٣ مورد حکم سنگسار اجرا شده است. چين که بالاترين رقم حکم اعدام را در جهان دارد در مقايسه نسبى جمعيت، در مقام دوم پس از جمهورى اسلامى قرار مى گيرد.
روايت از راديو آزادی
نمدونم چرا عده ای هنوز ادعا ميکنن که کشو ما عقب افتاده است امسال که ما در صدر جدول قرار گرفتيم ديگه چی می خوان بگن؟ الحق که همشون جيره خوار انگليسی هان.

خانم مولود عاطفى، يکى از قديمى ترين و محبوب ترين شخصيت هاى راديوئى ايران، که به عنوان قصه گوى برنامه هاى کودکان نزد چند نسل از ايرانيان شهرت داشت، جمعه شب در سن ٧۵ سالگى در واشنگتن درگذشت. زنده ياد عاطفى نزديک ۵٠ سال پيش کار خود را به عنوان گوينده برنامه هاى مختلف در راديوصداى آمريکا شروع کرد و بعد از انقلاب در واشنگتن با راديوصداى آمريکا به همکارى پرداخت.
يادش بخير!

از قرار « روز نو» قراره با اسم تازه « ياس نو» چاپ وو پخش بشه. با توجه به مشکل حمزه در دوره انقلاب اطلاعات پرسش اين است که نام اين روزنامه تازه « ياس نو» است يا« ياُس نو» .

Wednesday, September 25, 2002

پريسا دوباره ميخواند. اولين کنسرت وی برکلی کاليفورنيا روز جمعه ۲۷ سپتامبر در Congregational Church با همکاری داريوش طلايی وهومان پور مهدی برگذار خواهد شد.




Monday, September 23, 2002

زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت.

Saturday, September 21, 2002

بخش: « يک تصوير» راه افتاد. هدف اينه که هر ماه يک عکس تاريخی رو ببينم وچند خطی دربارش بنويسم. اولين تصوير به سرنوشت تلخ موسس سلسله پهلوی، رضا خان مير پنج سوادکوهی می پردازه. اگه تو اينزمينه حرفی يا نظری داريد من رو مطلع کنيد حرفهاتون رو با تلنگر زدن - click - به علامت سئوال زير متن به گوش من برسونيد!

بی تن و بيروح باز
اين من و اين شب، دراز
باز کنارم بيا، باز خرمان بناز
باز بشوی از دلم، باز بکن نغمه ساز
کاين شب دشوار را، راه نباشد دراز

Thursday, September 19, 2002

والله چه عرض کنم. گويی حرفهای ديگران رو نقل قول کردن از قول کردن راحتتره. ميگی نه هودر رو نيگا کن.

هنوز سر درد ولم نکرده علی رغم اين مجبور بودم که برم سر کار. حالا مگه ميشه اين حرف رو تو ايران زد.همه فکر می کنن که اينجا کويته. فارغ از اينکه حتی کويت هم کويت نيست! بگذريم امروز دهمين سالگرد ترور ۴ تن از مخالفان دولت جمهوری اسلامی ايران در رستوران ميکونوس در برلين بود. يا شايد درستره که بگم ديروز. مطلب جالب اينکه طراح ترور به روايت تلوزيون رسمی سويد فردی است بنام «حسن ميرهاشمی» - ناگفته نماند که اين حضرت به اسم «عبدالوهاب پور سمانی» هم در آلمان مشغول به طراحی ترورها بوده - که گويی دو سال پيش از برلين به استکهلم برای ترور سفير عربستان آمده واز قرار توسط سازمان امنيت سويد دستگير ميشه اما علی رغم اينکه اونها از نقشه مير هاشمی برای ترور خبر دارن روز بعد آقای هاشمی رو سواريه هواپيما وراهی تهرانش می کنن. ايشون هم دو سال بعد برمی گرده آلمان وافتضاح ميکونوس رو به بار می ياره! البته خودش در می ره اما همه همکاراش دستگير ميشن. به نازم به اين سازمان امنيت، هم شرقيش و هم غربيش..
بيشتر در اين مورد:
morour.com
تلوزيون سوئد

Tuesday, September 17, 2002

سرما خوردگی هم مزيد بر خستگی شده ودمار من رو در آورده. در هرحال اميدوارم که بتونم بعد از بيشتر تو اين صفحات بنويسم. تنها راهشم برنامه ريزی بيشتره. تو ولايات فرنگ تو هر چه بدويی هميشه وقت رو کم می آری تازه تو بلاد ژرمن ها که از همه کمتر. خب تا سر درد از پام ننداخته چند تا خبر رو بهش اشاره کنم. ر ۷ سپتامبر به مرغها پيوست. ۱۱ سپتامبر بدون چاقو کشی عمو سام به سلامتی سپری شد. اسکانديتاوی گرمترين تابستون خودش رو طی ۱۵۰ سال اخير سپری کرد. تارنمای امروز هم پنبه اش زده شد. چب های سويدی بر خلاف ديگرالحزاب چپ اروبا در انتخابات ۱۵ سپتامبر توانستند قدرت را نصيب خود کنند. وبنا به گفته ناظران عرفانی « عطار» شاعرعظيم الشان ايرانی علف ماری جونا را در تمامی ۷ شهر عشق ترويج داده بوده است.

عطای سايتهای فنی ايرانی رو ما به لقاش بخشيديم.
تقريباْ هر بار که يه برنامه فارسی download کردم يه ويروس هم همراهش وارد سيستم من شد.نمونه آخرش ياهو فارسی در سايت هات هوست بود.
مزيد بر اينکه بدون اينکه اجازه بگيرن صفحه اول browser شما رو تغير می دن .
ويروس موجود در اين سايت: Backdoor.SubSeven22

به ميمنت و مبارکی حاج آقا هودر هم افکار متجددانه ترقی ما بانه ومُغرب خويش را به گويه ( به روايت افغانی ها) فرنگستانی نيز جاری فرمودند والطاف خويش از مغربيان نيز دريغ نداشتند. زهی به اين سخاوت و بهی بدين جسارت.

آقای گنجی هم بالاخره بعد از سالها خدمت در وزارت شريف اطلاعات به صرافت تئوری پرداختن وکتاب نوشتن افتاد. باريتعالی همه ما را به راه راست هدايت فرمايد. آمين

Monday, September 16, 2002

اين کارتها رو در روستايی در استان مازندران خريدم. ۵۰ تايی هست که به معرفی ستارگان شهير سينمای ايران مپپردازه. ۵۰۰ تومن رو جلوی چشم حسرت بار بچه های ترکمن به فروشنده دادم برای استمرار ستاره سازی در سرزمين پاک آرييا ن. جای شما خالی پشت سرش يه آب زرشک سيری هم خوردم.

Wednesday, September 11, 2002

متن کامل نامه سرگشاده انجمنهاي اسلامي به هشتمين اجلاس خبرگان رهبري را در اينجا بخوانييد.

Wednesday, September 04, 2002

برای نخستين بار آماری از تعداد قربانيان قتل‌عام سال ۶۷ كه از اواخر مرداد تا اواسط شهريور ادامه داشت ارائه شد. بموجب اين آمار جمعا طی چند هفته در كليه زندان‌های ايران ۱۸ هزار و ۶۰۰ نفر، از تمام سازمان‌های سياسی ايران اعدام شدند. در مراسم ديروز، همچنين برای نخستين بار فاش شد كه فاجعه قتل‌عام زندانيان سياسی و ريختن پيكر آنها در گورهای دسته جمعی در خاوران تهران به همت يك كشيش افشاء شد. گورستان متروكه خاوران و گورستان ارامنه را يك ديوار كوتاه از هم جدا مي‌كند و اين كشيش در يكی از شب‌های انتقال دسته‌جمعی پيكر اعدام شدگان به خاوران بطور اتفاقی به گورستان ارامنه مراجعه مي‌كند و فاجعه ريختن اعدام شدگان در گورهای دسته جمعي را شاهد مي‌شود و آنچه را شاهد بوده به كليسا گزارش مي‌دهد. خبر از اين طريق به مجامع بين‌المللي رسيده و خبر قتل‌عام زندانيان سياسی به سراسر جهان مخابره شد. همزمان با اين افشاگري، از داخل كليسا نيز خبر به بيرون راه يافته و خانواده‌های زندانيان از فاجعه با اطلاع شدند. چند تن از خانواده‌ها، نيمه شب از طريق گورستان ارامنه وارد خاوران شده و زمين را با سنگ و ناخن گود مي‌كنند و پيكر چند‌تن از قربانيان را از خاك بيرون مي‌كشند. سهراب هلاكوئی نخستين قربانی اعدام‌های دسته جمعي است كه پيكرش از خاك بيرون كشيده و شناسائی مي‌شود. در مراسم ديروز اطلاعات تازه‌ای از قتل‌عام زندانيان سياسی اصفهان در سال ۶۷ نيز دهان به دهان شد. از جمله مشاهدات يك زندانبان مذهبي كه بعدها به خانواده‌ چند‌تن از قربانيان مراجعه كرده و ضمن طلب آمرزش گفته است در يك شب خود سه بار كمپرسی حامل پيكر اعدام شدگان را به گورستان متروكه اصفهان برده و در يك كانال از پيش در نظر گرفته شده خالی كرده‌است.
روايت از پيک نت

.All work and no play makes Jack a dull boy



Sunday, September 01, 2002

فرهاد مهراد خواننده و آهنگساز ايرانی که در ايران و در ميان هوادارانش با اسم کوچيکش يعنی فرهاد شهرت دارد پس از مدتی بيماری در سن ۵۹ ساللگی در پاريس درگذشت. ادامه اين خبر تاسف بار را در بی بی سی بخوانيد.

Wednesday, August 28, 2002

اين هم برای جوونهايی که با در پی يافتن ثقل زمين هستند.

روايت از کيهان !
رقاصي در باغ عفيف آباد شيراز (اخبا ر ويژه)
كنسرت موسيقي يكي از خوانندگان پاپ كه به مناسبت بزرگداشت روز شيراز در محل باغ عفيف آباد اين شهر برگزار شده بود به ابتذال كشيده شد. اين كنسرت كه تا پاسي از شب ادامه داشت حدود 3هزار نفر حضور داشتند و دختران و پسران جوان با وضعيتي بسيار زننده به رقص و پايكوبي مشغول بودند و هيچ كس هم جلودار آنان نبود. ابتذال در اين كنسرت در برخي مواقع به حدي مي رسيد كه موجب اعتراض ديگر مدعوين شد و خواننده مربوطه نيز مدام مردم را به همكاري و همخواني با وي تشويق مي كرد.
اين كنسرت موسيقي مبتذل در حالي در شيراز برگزار مي شود كه چند شب است مسئولان نيروي انتظامي كشور و مسئولان قوه قضاييه از طريق برنامه گفت وگوي ويژه خبري شبكه دوم سيما با برخورد قاطع با هرگونه بي بندوباري و ابتذال در شهرهاي كشور تاكيد دارند.

آقايون، خانوما يکی پيدا بشه به اين نمايندگان محترم بگه دست از سر کچل پرچم ايران بردارن . تا به فضاهت پرچم افغانستان نکشه در ۷۰ سال گذشته يعنی که از دوره پادشاهی امان الله خان تا دوره طالبان ۱۲ بار عوض شده. آخه پرجم که مسواک نيست که هر ۳ ماه يه بار عوضش کنن. اول شيرو خورشيدش رو برداشتن بعد دور رنگهاش کنگره گذاشتن بعد قطع و مقياسش رو عوض کردن آخر کار هم نشانه سمبليک الله رو روش گذوشتن. شده حکايت فيل قصه شهر قصه. حالا هم يه آقای نماينده ای می خواد که رنگ نشانه الله رو عوض کنه بذاره سبز. مجلس محترم همه مشکلات ملت رو حل کرده و فقط مونده همين رنگ نشانه الله! همه هم سنگ وطنی رو به دل ميزنن که نه رنگ پرچمش معلومه و نه سرود ملی اش. الحق که هنر نزد ايرانيان است و بس...

اين هم آخرين دسپخت فاشيسم که به موهبت جرج بوش وبه خرج فاجعه ۱۳ سپتامبر وبه دست نوادگان فرانکو در ولايت باسک و به بهانه اتا گريبان حزب باتاسونا را گرفت. مقدم مجدد معظم فاشيسم را به همه ارپاييان محترم و خانواده داغدار اسپانيا تبريک و تسليت «اين هم از اون ترکيبات ناب انقلابی اسلامی در شکر فارسی است!» عرض می کنم.

Tuesday, August 27, 2002

سازنده ويروس؟ بدون شرح!



Monday, August 19, 2002

با نيكان و بدانْ دوستى كن, با نيكان به دل, و با بدان به زبان.
قابوسنامه

بروبچه هايی که تو ايران زندگی ميکنند اين کنسرت رو از دست ندهند:
چكناواريان، رستم و سهراب را در تهران اجرا مي كند لوريس چكناواريان به مناسبت هزارمين سال تولد فردوسي، سمفوني فارسي رستم و سهراب را از ۳۱ شهريور به مدت چهار شب در سالن ميلاد نمايشگاه بين المللي تهران اجرا مي كند.اين سمفوني با همكاري مركز موسيقي، موسسه فرهنگي هنري فيش بل هاوس و با حضور ۱۵۰ هنرمند از ايران و كشورهاي اتريش، ارمنستان، فنلاند و هلند اجرا مي شود. چكناواريان ، نيمه اول ارديبهشت امسال سمفوني رستم و سهراب را در خانه فرهنگي سنت پولتن اتريش برگزار كرد و اين اجرا با استقبال بسياري از علاقه مندان نمايش و موسيقي مواجه شد. اين اجرا، نخستين سمفوني در اتريش بود كه با محتواي يك داستان ايراني و اركستر نيدر استرايش و گروه كر اسلواكي اجرا شد.

آخرين حرفهای گوگوش رو در تماسی تلفنی با گنگرلو در راديو امريکا بشنوييد.

Wednesday, August 14, 2002

چنانکه حضرات ونسوان ملاحظه می فرمايند تارنمای اين حقير نيز از پس جعد و کوشش ميرزا به موهبت تظر خواهی ونويسی مبذول شد. رحمت باريتعالی بر شمايی که بنده را با وازگان خويش به راه راست می نماييد. برای نماييدن بروی علامت سوال زير متن تلنگری - click - زنيد.

«ما، چند جوان که در ايران و خارج زندگی می کنيم و احتياج و اشتياق به ارتباط با هم داشتيم، اين سايت را برپا کرديم اميدواريم که با همکاری (يعنی با مقاله ها و هنرنماييها ) همه ی جوانانی که اين احتياج و اشتياق را احساس می کنند، اين چهارراه هرروز و هر ساعت شلوغتر بشود.»
اگه تا به حال به چهارراه سری نزدييد، بدوييد که غفلت موجب پشيمانی است.

الان چند روزيه که روزنامه الکتروتيکی امروز به روز نمی شه. کسی دليلش رو می دونه؟

Tuesday, August 13, 2002

اگه حافظ می خونيد و هارد راک- Hard Rock - گوش می کنيد پس طبيعتا بايد کارهای کروه اوها م - Ohum - روبپسنديد! . سری به تارنمای اين بچه ها زدن در هر صورت کنجکاوی شما رو ارضا ميکنه.

Sunday, August 04, 2002

اندر حکايت «حُر» تواب نواز


حکايت راوی چنين کند که اندک پسی از يورش تازی سر برافته از اعماق مغان وبر وادی يمنگان ريش مردی قلم نواز و دوربيين ساز«حُر» مردی شد برفراز حوزه انديشه. وی مخمل را پيشه و مُحمل را آمال گذاشته تخت طاووس هنر هفتم را، از پس توجيه خلايق به توبه در وادی کرج و قصر ، جلوس فرمود. باری حکايت شگفت آور اين بزرگوارنسوح( ليک پس از رامش ريش تن) ولايات فرنگستان را غرقه، و او از برای تحقق مناجات ايشان، روم را به نور شرق آغشته، وجود ايشان را محقق به حضور خويش نمود. در بلاد برلين دستفروشي« ويم» نام وی را محسور کمال خويش نموده و بزرگوار مخمل پوش جادوی سحر او شد. ليکن نوبت عاشقی دير زمانی نپاييد واو در شبهای زايينده رود دوچرخه رانی آموخته به تاريخ آکتور پرداخت، شاش عظيم در طيف ديگر دوربينيان در زنجير به لا بلای دشنه نموده، ما تحت شريف را به نشيمنگاه ظريف وزارت ارشاد، ماليده وراه به راه شاهکار تحويل ملت شريف انقلابی فرمودند. افسوس وصد افسوس اما که ملت شريف فهم نداشت و مخمل را بايد کنيزان نبود. پس سپاس بانوان ودوشيزگان نيم لخت« کان» و «برلين» را باد که ما ايرانيان حق ناشناسيم.
الحقر، ميرزامير

Thursday, August 01, 2002

درمجلس چه خبره؟ بشنوييد

وقتي خبر طرح «خانه‌هاي عفاف» در يك روزنامه كم‌تيراژ نزديك به هيأت مؤتلفه اسلامي چاپ شد، هيچ‌كس فكر نمي‌كرد اين خبر در كنار اخبار مربوط به روابط ايران و آمريكا و حكم انحلال نهضت آزادي، توجه افكار عمومي را به حدي به خود جلب كند كه سخنگوي هيأت دولت ناچار شود بخشي از مصاحبه مطبوعاتي هفتگي خود را به آن اختصاص دهد و طي آن سعي كند حساب طرح وزارت كشور براي ساماندهي به وضعيت زنان ويژه و خياباني را از طرح مؤسسه عفاف جدا كند.
اما خبري كه در هيچ‌يك از روزنامه‌ها اعلام نشد اين بود: طرح «مؤسسه عفاف» براي نخستين‌بار در سال ۱۳۷۳ به وسيله «جامعه اسلامي ناصحين قم» تهيه و براي تعداد زيادي از علما و روحانيون بلندپايه فرستاده شد. هرچند جزئيات نظريات آنها هيچ‌گاه اعلام نشد، اما به نظر مي‌رسد اين طرح آنقدر موافق داشت كه تا مرز اجرايي شدن پيش برود.
درست در زماني‌كه طرح نوشته مي‌شد، هاشمي رفسنجاني، رئيس‌جمهور وقت در يكي از خطبه‌هاي نمازجمعه پيشنهاد كرد براي حل مسأله روابط خارج از ازدواج، به‌خصوص روابط دختر و پسر، از نهاد صيغه يا ازدواج موقت استفاده شود، پيشنهادي كه هيچ‌گاه با استقبال عموم مردم مواجه نشد. حتي وقتي چند سال بعد، فائزه هاشمي در روزنامه زن دوباره اقدام به طرح اين موضوع كرد، مخالفت از تحريريه روزنامه آغاز شد.
در مقدمه طرح عفاف نيز با اشاره به ساختار جمعيتي جوان كشور و نياز آنان به ارضاي تمايلات جنسي خود، سه راه‌حل مطرح شده است: ازدواج دائم كه با دو مشكل اساسي اشتغال و مسكن مواجه است، ازدواج موقت كه از نظر شرعي مورد قبول، اما فاقد زمينه‌هاي عرفي است و استفاده از بازار آزاد (روسپيگري) كه خلاف شرع است ولي عده‌اي آن را با وجود خطر ابتلا به بيماري‌هاي آميزشي پذيرفته‌اند.
آغاز داستان اما، به خيلي وقت پيش برمي‌گردد. با پيروزي انقلاب و استقرار جمهوري اسلامي و اداره‌كنندگان جامعه شروع به مبارزه با هرگونه رابطه خارج از ازدواج (غيرشرعي) كردند. وقتي در سال۱۳۶۶ محله پرجمعيت جمشيد (قلعه)، به دستور محتشمي، وزير كشور وقت خراب شد و زنان ساكن آن به بهزيستي سپرده شدند، به‌نظر مي‌رسيد همه مسؤولان توانسته‌اند نفسي به راحتي بكشند. اما اين راحتي خيال زياد طول نكشيد. گزارش داخلي يكي از نهادها همراه با عكس و مصاحبه خبر از گسترش فساد و فحشا درون يكي از سازمان‌هاي نگهداري كننده اين زنان و ايجاد روابط آزاد ميان كارمندان مرد و زنان محله جمشيد داد. چندي بعد، زنان محله جمشيد، يك به‌يك يا در گرو‌ه‌هاي چند نفره سر از پارك شهر يا پاتوق‌هاي ديگر درآوردند. جنگ به پايان رسيده و ايران وارد رفاه دوران سازندگي از يك طرف و گسترش هر روزه فاصله طبقاتي از طرف ديگر شده بود.
چند سال پيش از آنكه مطبوعات، با استفاده از فرصت به‌دست آمده پس از دوم خرداد، بتوانند بي‌پرواتر به بحران‌هاي اجتماعي بپردازند، آمارهاي مربوط به بازار روابط آزاد جنسي در ايران به دست آنها كه بايد، مي‌رسيد. آنهايي كه تنها راه‌حل ممكن و مطابق با شرع را ازدواج موقت يا صيغه تجويز مي‌كردند.
هرچند برخوردهاي بولدوزري از نوع طرح‌هاي ضربتي يا غيرضربتي جمع‌آوري زنان ويژه و خياباني، محاكمه و زنداني كردن گروهي آنان و ادامه داشت، اما زيرپوست جامعه، در شهري كه بزرگترين مركز انتقال دانش شيعي است، كساني در حال رقم زدن يك اتفاق بودند. كساني كه در مقدمه طرح «عفاف» مي‌نوشتند: «راه‌هايي كه تاكنون براي ساماندهي اين پديده مطرح بوده است، به‌طور عمده معطوف به محدود كردن عرضه‌كنندگان (روسپيان) بوده است و مشكل تقاضاكنندگان ناديده گرفته شده، يا با اين راه‌حل نسبت به راه‌حل‌هاي ازدواج دائم و موقت با خوشبيني غيرواقع‌بينانه‌اي برخورد شده است ».
قتل ۱۶ زن كه گفته مي‌شد بيشتر آنها روسپي بودند توسط سعيد حنايي، بناي مشهدي، بار ديگر لزوم رسيدگي به وضعيت اين زنان را به مسأله روز تبديل كرد. نمايندگان زن كه چپ و راست از اشتغالزايي و ارائه خدمات توسط بهزيستي به‌زنان خياباني سخن مي‌گفتند و مقامات نيروي انتظامي كه ادعا مي‌كردند آماده‌اند در يك طرح ديگر، تعداد زيادي از اين زنان را جمع‌آوري كنند، يا نمي‌دانستند و يا نمي‌خواستند به روي خود بياورند كه چهار دستگاه دولتي مشغول نوشتن طرح‌هاي جداگانه براي ساماندهي به‌وضعيت روسپيان هستند: قوه قضائيه، وزارت كشور (دبيرخانه شوراي اجتماعي كشور) سازمان زندان‌ها و شهرداري تهران. اين دفعه، هدف به‌رسميت شناختن پديده روسپيگري بود و نه محو و نابودي آن. اشرف بروجردي، معاون اجتماعي وزارت كشور، تنها پس از علني شدن طرح مؤسسه عفاف، حاضر به افشا كردن اين خبر شد.
چاپ دو خبر درباره پخش صيغه‌نامه در شهر قم و فرم‌هاي ازدواج موقت در تهران نشان مي‌داد كه خبرهاي ديگري نيز در راه است. در فرم‌هاي ازدواج موقت توزيع شده در قم، علاوه بر شيوه خواندن صيغه و پاره‌اي احكام مربوط به ازدواج و توصيه‌هاي بهداشتي، حديثي از امام محمدباقر(ع) به نقل از جلد ۲۱ وسائل‌الشيعه در ثواب ازدواج موقت آمده بود. اما زن ميانسالي كه خود را مسؤول مؤسسه «پيوند راستي و صداقت» كه فرم‌هاي «ازدواج موفق» را توزيع كرده بود، معرفي مي‌كرد، به‌خبرنگار يك روزنامه گفت: هدف اين مؤسسه تحكيم روابط پسران و دختران و جلوگيري از فساد اجتماعي است.
تابستان سال ۸۱، با كشف چندين خانه فساد كه كار سازماندهي روسپيان و قاچاق زنان و دختران به خارج از كشور را برعهده داشتند، آغاز شد و البته، لندكروزهاي نيروي انتظامي هم بودند كه گرچه گفته مي‌شد قرار نيست به روابط خصوصي مردم كاري داشته باشند، اما دختران و پسراني كه با هم در خيابان‌ها دستگير شده بودند، گزارش ديگري مي‌دادند.
پس از تعطيلي خانه ريحانه، مؤسسه‌اي كه براي نگهداري از دختران فراري توسط شهرداري تهران تأسيس شده بود و درست در آستانه برگزاري همايش آسيب‌هاي اجتماعي، يك كارشناس سازمان بهزيستي اعلام كرد: تنها ۸۴ هزار زن ويژه در تهران زندگي مي‌كنند. در ضمن صحبت‌هايش خبر داد: دو خواهر ۱۶ و ۱۷ ساله، طي دو ماه فرار از خانه، ۱۱۰۰ نفر را به ايدز مبتلا كرده‌اند.
درست در پايان هفته‌اي كه در آن وزير بهداشت از وجود ۲۱۰۰۰ بيمار مبتلا به ايدز در كشور خبر داد، چاپ خبر پيگيري طرح تشكيل‌خانه‌هاي عفاف توسط هيأتي مركب از دو دستگاه اجرايي براي سامان دادن به وضعيت زنان خياباني در روزنامه آفرينش و انعكاس آن در سايت اينترنتي امروز، آبي بود كه در خوابگه مورچگان ريخته شد.
تقريباً تمامي دستگاه‌ها و نهادهايي كه در طرح مؤسسه عفاف از آنها به عنوان هيأت امنا يا نهاد اجرايي نام برده شده بود (دفتر نماينده ولي‌فقيه در سپاه پاسداران، سازمان بهزيستي، قوه قضائيه، نيروي انتظامي و ) قضيه را تكذيب كردند. اما عكس‌العمل شوراي فرهنگي اجتماعي زنان به رياست منيره نوبخت از همه تندتر بود. اين شورا در بيانيه‌اي ضمن تذكر نسبت به غيرضروري بودن تدوين طرح‌هايي جهت قانونمند كردن روسپيگري، طرح تشكيل خانه‌هاي عفاف را از «توطئه‌هاي خزنده و دسيسه‌هاي دشمنان اسلام و انقلاب» اعلام كرد.
تقريباً تمام نمايندگان زن مجلس نيز با اين طرح مخالفت كردند و يكي از مسؤولان نيز گفت: چنين طرح‌هايي يادآور قضيه خانه هدايت كرج است.
با وجود تمامي مخالفت‌ها، اشرف بروجردي در مصاحبه با يكي از روزنامه‌ها همچنان بر ساماندهي زنان روسپي تأكيد كرد و گفت: « قرار است براساس پيشنهادات ديگري كه مي‌شود، موضوع را يكبار ديگر در جلسه شوراي اجتماعي كه هرماه تشكيل مي‌شود مطرح كنيم.»
به موجب طرح وزارت كشور، كه قرار است در جلسه شوراي اجتماعي كشور مورد بررسي قرار گيرد، روسپيان پس از شناسايي و انجام معاينات و آزمايش‌هاي پزشكي، يك كارت بهداشتي دريافت مي‌كنند كه با نشان دادن آن مي‌توانند البته ضمن رعايت تمام قوانين شرعي، بدون نگراني تعقيب توسط نيروهاي انتظامي، از خدمات كليه اماكن عمومي مثل پارك‌ها، مهمان‌پذيرها، هتل‌ها و برخوردار شوند.
هرچند به نظر مي‌رسد به دليل انعكاس وسيع مطبوعاتي ماجرا و مخالفت افكار عمومي، طرح صيغه‌اي كردن زنان روسپي تبديل به جوجه اردك زشتي شده كه هيچ‌كس آن را نمي‌خواهد، اما هنوز هم طرح‌هايي نظير آنچه گفته شد، موافقان فراواني دارد. موافقاني نظير آيت‌الله محمد بجنوردي كه اعتقاد دارد صيغه بايد در ايران رواج يابد و آيت‌الله هاشم‌زاده هريسي، عضو مجلس خبرگان رهبري كه تأكيد مي‌كند: طرح‌هايي نظير خانه‌هاي عفاف، راهكارهايي عقلي بوده و منع ارتكاب گناه مي‌كند.
اما موافقان طرح‌هاي ياد شده، كه فكر مشترك همه آنها جايگزيني ازدواج موقت با روابط آزاد خارج از چارچوب شرعي است، جز مخالفت افكار عمومي و عرف جامعه ايران، موانعي شرعي نيز پيش‌رو دارند كه مهمترين آنها مسأله «عده» است.
براساس قواعد شرعي، زني كه مدت ازدواج موقت او به‌سر مي‌آيد بايد براي مطمئن شدن از اينكه باردار نيست (در طي دوبار قاعدگي)، عده نگه دارد و ازدواج مجدد در اين دوره زماني براي او ممنوع است.
چنين مقرراتي مخالف ماهيت روسپيگري است و امرار معاش زنان روسپي را مختل مي‌كند. در تمامي طرح‌هاي يادشده بر استفاده روسپيان از وسايل جلوگيري از بارداري تأكيد شده است. در طرح مؤسسه عفاف يكي از وظايف واحد بهداشت و درمان، جلب موافقت زنان براي انجام عمل جراحي (بستن لوله‌هاي رحم) پيش‌بيني شده است. در مقدمه طرحي كه «مؤسسه ناصحين قم» براي علما و روحانيون عالي‌رتبه فرستاده بود نيز آمده است:
« با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق زنان مورد بحث، برقراري رابطه جنسي را به عنوان شغل و منبع درآمد در نظر دارند و لاجرم درصدد ازدواج‌هاي پي‌درپي – بدون رعايت عده – مي‌باشند و مطابق شواهد و اطلاعات موجود، منع ايشان از اين اقدام مقدور نيست، لذا چنانچه از نظر فقهاي معظم و با فرض جلوگيري از بارداري، اين مسأله مورد بررسي قرار گيرد، شايد راه‌حلي براي آن يافت شود.
از طرف ديگر به لحاظ اينكه اين مسأله علاوه بر جنبه فقهي، جنبه حكومتي نيز پيدا مي‌كند لذا لازم است ابتدا مراتب به استحضار مقامات محترم قضائي برسد، و از آن طريق علاوه بر دريافت نظرات آيات عظام، مراتب به استحضار مقام معظم رهبري رسيده، و براساس صلاحديدايشان اقدام شود.»
در اين طرح، دو سؤال زير براي مطرح شدن نوشته شده است: «آيا اظهار زن مبني بر اينكه در عده كسي نيست، كافي است؟ و آيا اساساً مرد موظف به تحقيق و سئوال از زن است؟ يا اصل بر اين است كه اگر در عده باشد، مي‌گويد، و لذا اگر اظهار نكرد، به معني نبودن در عده است؟»

پرونده طرح‌هاي متعدد صيغه‌اي كردن زنان روسپي، هنوز باز است؛ بي‌آنكه از موضوعات اين طرح يعني زنان روسپي درباره تمايل آنها به اجراي چنين طرح‌هايي و اينكه آيا اساساً به نفع آنها و قابل اجرا خواهد بود، سئوالي شده باشد. واقعاً آينده اين جوجه‌اردك زشت، چه خواهد شد؟
روايت از تارنمای امروز

Tuesday, July 30, 2002

که هرکس کِشد تيغ نامهربانی... شود کُشته تيغ نامهربانان

دوستی دوست داشنی سالها پيش در اقامت دو سه ماهه من در تهران خطوط زير را عزيزانه برايم روی کاغذی نوشت. در بلندای همه هفت سال پس از آن هميشه آن نوشته همراهم بود. امروز آنرا به بايگانی سپردم. دلم اما نيآمد که در اين تار نگار ثبتش نکنم برای روزهای دلتنگی.

وصيت
نيمی از سنگها، صخرها و کوهستان را گذاشته ام
با دره هايش، پياله های شير
به خاطر سپردم
نيم ديگر کوهستان، وقف باران است.
دريای آبی و آرام را
با فانوسهای روشن دريايی
می بخشم به همسرم.
شبهای دريا را
بی آرام ، بی آبی
با دلشوره فانوس دريايی
به دوستان دور دوران سربازی
که حالا پير شده اند.
رودخانه که میگذرد زير پل
مال تو
دختر پوست کشيده من بر استخوان بلور
که آب پيراهنت شود تمام تابستان.
هر مزرعه و درخت
هر کشتزار و علف را
به کوير بدهيد ششدانگ
به دانه ها ی شن، زير آفتاب.
از صدای سه تار من
سبز سبز پاره های موسيقی
که ريختهام در شيشه های گلاب و گذاشته ام
روی رُف
يک سهم به مثنوی مولانا
دو سهم به نی بدهيد.
و می بخشم به پرندگان
رنگها، کاشی ها، گنبدها
به يوزپلنگانی که با دريده اند
غار و قنديل های آهک و تنهايي
و بوک باغچه را
به فصل هايی که می آيند
بعد از من...

بيژن نجدی

Monday, July 29, 2002

ويديوی نمايش اعترافات سيامک پورزند را در سيمای جمهوری اسلامی ايران با اسم مستعار« ديوان بلخ» ببينيد! بيچاره پيرمرد.
بخش اول ۱:۰۱:۴۸ دقيقه

Friday, July 26, 2002

دومين رمان خانم فاطمه بهروز در سويد زير عنوان : آواز زندانيان - Fångarnas kör - منتشر شد. چاپ اين رمان را شرکت نشر "Natur och Kultur" انجام داده.


Tuesday, July 23, 2002

‌او که نفس مرگ را در پس خويش حس کرد، در باز پسين هفته ها چنين خواند. يادش گرامی در اين روزها که نزديک به سالمرگ وی است.

دستان‌ِ بسته‌‌ام‌ ‌آز‌اد نبود تا ‌هر چشم‌‌اند‌از ر‌ا به‌ جان‌ در برکشيم‌
‌هر نغمه‌ و ‌هر چشمه‌ و ‌هر پرنده‌
‌هر بدرِ کامل‌ و پگاه‌ِ ديگر
‌هر قله‌ و ‌هر درخت‌ و ‌هر ‌انسان‌ِ ديگر ر‌ا.

رخصت‌ زيستن‌ ر‌ا دست‌بسته‌ گذشتم‌ دست‌ و د‌هان‌ بسته‌ گذشتيم‌

و منظرِ جهان‌ ر‌ا
تنها
‌از رخنه‌‌ى‌ تنگ‌چشمى‌‌ى‌ِ حصارِ شر‌ارت‌ ديديم‌‌
و ‌اکنون

‌آنک‌ درِ کوتاه‌ِ بى‌کوبه‌ در بر‌ابر و
‌آنک‌ ‌اشارت‌ِ دربان‌ِ منتظر! ـ

د‌الان‌ِ تنگى‌ ر‌ا که‌ در نوشته‌‌ام‌

به‌ ود‌ا‌ع
فر‌اپشت‌ مى‌نگرم‌:

فرصت‌ کوتاه‌ بود و سفر جان‌کاه‌ بود
‌اما يگانه‌ بود و ‌هيچ‌ کم‌ ند‌اشت‌.

به‌ جان‌ منت‌ پذيرم‌ و حق‌ گز‌ارم‌!
(چنين‌ گفت‌ بامد‌ادِ خسته‌.)

Saturday, July 20, 2002

قطعنامه تظاهرات روز جمعه تهران:
۱-
ايران‎‎‎‎ همان ايران اسـلامـي-‎ اسـت‎, همـان ايران‎‎ ملت‎ رشيد, انقلابـي‎ و مبـارز, همـان ايران‎‎‎ امام‎‎ عظيمالشان و بسيجيان سلـحشـور امام‎‎‎ است‎, ما اعلام مي‎كنيم آنچه‎‎ در بيانيه اخير بوش‎ كوچك‎ با عنوان‎‎ "ايران جديـد كـه‎ دوستي‎ بهتر از آمريكا نخواهد داشت‎" مـطرح‎ شده‎‎‎"از نظر ملت‎‎ ايران‎ مطروداست و به گفته امام‎ راحل‎ بنيانگذار جمهوري‎ اسلامي‎‎ ما حتي يك‎ لحظه‎ با آمريكا كنار نخواهيم‎ آمد.
۲-
ما آمريكاي‎ جنـگ‎ افـروز را عـامـل‎ بـي‎ ثباتي‎ و تنش‎ در جهان‎‎ و سران كاخ‎سـفيـد را بزرگترين‎ حامي‎‎ تروريسم‎ جهانـي, بـه‎‎ ويـژه رژيم‎‎ نامشروع اسرائيل‎ مي‎ دانيم و فلسطيـن‎ را نماد مقاومت‎‎ و مبارزه‎ مي‎دانيم‎ و حمايت خود را از انتفـاضه‎ و قـدس‎ شريــف‎ اعــلام‎ مـي‎ كنيم‎.
۳‎‎-
ما به‎ جهانيان اعلام‎‎ مي‎ كنيم كه آمريكا به‎‎‎ بهانه مقابله با تروريسم‎‎, جهـان‎ اسـلام را آماج‎ حملات‎ خود قرار داده‎‎ و به تعـبيـر رهبر معظم‎‎ انقلاب‎ اسلامي‎ "به‎دنبال‎ انـتقـام گير"ي‎ از انقـلاب‎ , اسـلام‎‎ و امـام "ره‎" در ايران‎است‎, اما همانگونه‎‎ كه رئيس‎ جـمهـوري‎ اسلامي‎‎ ايران‎ به‎ نمايندگـي از ملـت‎ شـريـف‎ ايران‎ تصريح‎ كرد: آمريكا از سياست‎ مداخله‎ جويانه‎ دست‎‎ بردارد و از ملت بـزرگ‎ ايـران‎ عذرخواهي‎ كند و سران‎ كاخ‎ سفيد بداننـد در ايران‎ اسلامي‎‎‎ هيچ‎ اختلافي بر سر ايستـادگـي در برابر آمريكا وجود ندارد.
۴‎-
ملت‎ ايران بر استمرار استقـلال‎, آزاد,ي‎ جمهوري‎‎‎ اسلامي‎‎ پاي ميفشارد و مردم‎ سالاري و اصلاحات‎ را در چارچوب‎ قانون‎ اساسـي‎ و حـول‎ محور ولايت‎ فقيه‎ مي‎ خواهد. ما ضمن‎ تجديد ميثاق‎ با انـديشـه‎هـاي‎‎ والاي حضرت‎ امام‎‎ "ره‎" و اهداف‎ بلند رهبر معـظم انقلاب‎ اسلامي‎‎, پشتيباني و حمايت‎ قاطع‎ خـود را از مسئولان‎ ونهادهاي‎‎ كشور, قوا ي۳ گانه‎ و همـه‎‎ خدمتگـزاران‎‎ به ديـن و ملت‎ اعــلام‎ مي‎‎كنيم‎‎ و قاطعانه‎‎ از همه مسئولان‎ ميخواهيم با وحدت‎ و همدلي‎ "آينه‎تمام‎نمـاي‎ اتحـاد و وحدت‎‎ ملي‎" باشند و تمـام‎ همـت خـود را در خدمت‎‎ به‎‎‎ مردم‎ حل‎ مشكـلات كشـور, بـه ويـژه مسئله‎‎ اشتغال‎ و مبارزه قاطع‎ با فقر, فساد وتبعيض‎ مصروف‎ كنند.
۵-
توسعه‎ آزادي‎‎ هاي مشروع, رشد مطبوعات‎ و روند رو به‎ تزايد و تشكيل‎ نهادهاي‎ مردمـي‎ كه‎‎‎ همهاز دستاوردهاي‎ فاخر و ارزنده انقلاب‎ اسلامي‎ است‎‎‎, مستلزم‎ پاسداشت و مراقبت همـه‎ جانبه‎‎‎ است‎, در شرايطي‎ كه دشمنان‎قسم‎ خورده انقلاب‎‎ اسلامي‎ با زبان‎ تهديد و ارعاب با ما سخن‎ مي‎ گويند, بيش‎ از همه‎‎ چيز نيـاز بـه وحدت‎‎ و وفاق‎ ملي‎ است . احزاب‎, تـشكـل‎ هـا و جنـاح‎هـاي‎ سيـاسـي‎ و مطبوعات‎ و رسانه‎ها نقش‎ ممتازي‎‎ درشكل‎ گيري اين‎ كار بـزرگ‎ دارنـد, مـا از همـه‎ آنهـا قاطعانه‎‎‎ مي‎خواهيم‎ از هرگونه موضع‎ گيري‎ كه شائبه‎‎ اختلاف‎ و مقابله بـا ارزشهـاي‎ مـورد احترام‎ جامعـه‎‎ را دارد بـه شـدت‎ خـودداري‎ كنند, چرا كه‎‎‎ امروز وفاق‎‎ ملي‎ خواسته بهحق ملت‎ بزرگ‎ ايران‎ از همه‎ جناح‎ هـا و احـزاب‎ سياسي‎ است‎.
۶-
ما از نيروهاي‎ مسلح‎ شجـاع و غيـورمـان‎ مصرانه‎ مي‎‎‎خواهيم‎ آمادگي و آرامش‎ رزمي خود رابراي‎ مقابله‎ با تجاوزات‎ احتمالي‎ دشمن‎ و سركوب‎ متجاوزان‎‎, همانند دوران جنگ‎ تحميلي‎ حفظ كنند و قدرت‎ بازدارندگـي‎ خـود را بـه‎ نمايش‎ بگذارند.
روايت از واحد مرکزی خبر

Friday, July 19, 2002

مادرم هميشه وقتی که از خاطرات دوران جوونيش می گفت، هيچوقت بقول خودش نمايشنامه -و بقول امروزی ها اپرای- آرشين مالالان رو از قلم نمی انداخت. باز هم جای خوشبختيه که دخترای جوون امروز می تونند وقتی مادر بزرگ شدن برای بچه هاشون داستان اپرای شيخ صنعان رو بگن. برای اولين بار در تالار وحدت اولين اپرای ايرانی رو صحنه ميآد. خبر زير بروايت از اطلاعات:

اولين اپراي ايراني در تهران اجرا مي شود
اولين اپراي ايراني با نام شيخ صنعان از دهم مردادماه در تالار وحدت اجرا مي شود.خبرنگار اطلاعات كه سال گذشته و هنگام برگزاري بيستمين جشنواره بين المللي تئاترفجر اين اپرا را در تالار وحدت ديده بود، گزارش مي دهد: شيخ صنعان، برداشتي آزاد از قصه اي تمثيلي اثر فريدالدين عطار نيشابوري است.
مهدي شمسايي اين نمايش را نوشته و كارگرداني كرده و براي اولين بار سه آهنگساز براي يك نمايش آهنگ ساخته اند.
صادق چراغي آهنگساز موسيقي فولكلور، دكتر نوذر مرتضوي آهنگساز موسيقي كلاسيك و شهريار شعربافيان، آهنگساز موسيقي مدرن در اين اپراي ايراني هنرنمايي مي كنند.
طراح حركات كلاسيك اين نمايش مرسده كيا و طراح دكور و لباس مجيد ميرفخرايي و سميرا سينايي است.اين نمايش با همراهي اركستر ۳۰ نفره فولكلور و كلاسيك وگروه كر بانوان اجرا مي شود.
استاد محمدفاروق كياني پور، استاد مرسده كيا، مهشيد خاتمي، رامونا شاه، محسن گودرزي، شاهين علايي نژاد، ليلا محسني، مونابيگي، سعيد مشيرآذين، عليرضا ترامشلو، لطف الله سيفي و… بازيگران شيخ صنعان هستند.
مهدي شمسايي كارگردان شيخ صنعان پيش از اين نمايشهاي صحنه اي تدبير ، هفت قاتل ، و… چند ويدئو كليپ و مجموعه تلويزيوني را توليد و كارگرداني كرده است.

Wednesday, July 17, 2002

سال۱۴ پيش درچنين روزی، ۲۷تير ماه سال ۱۳۶۷هجري شمسي: مراتب موافقت جمهوري اسلامي ايران با قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت سازمان ملل متحد اعلام شد. بدنبال ۸ سال جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي در ايران ، شوراي امنيت با صدور قطعنامه ۵۹۸ دو كشور را به برقراري آتش بس دعوت كرد. اما رژيم بعثي عراق با وجود اعلام موافقيت با اين قطعنامه با تهاجم وسيع به داخل مرزهاي جمهوري اسلامي ايران؛ برقراري آتش بس را عملأ ۳۳ روز به تعويق انداخت. اساسي ترين مرحله اجراي اين قطعنامه عقب نشيني نيروهاي نظامي به داخل مرزهاي شناخته شده بين المللي؛ و بدنبال آن مبادله اسيران جنگي بود.
روايت ازتارنمای صدا و سيمای جمهوری اسلامی

Tuesday, July 16, 2002

مقاله نيما راشدن زيز عنوان« جغرافيای مرجعيت در محدوده تهران بزرگ» نکات جذابی رو داره و قابل تامل. متن اين مقاله رو دراخبار گويا بخوانيد:
بيشتر از نيما بخوانيد در تار نمای راشدان

Monday, July 15, 2002

در حاشيه تهديد ايران توسط پسر صدام:
کسی که به ما نريده بود، کلاغ کون دريده بود!

يوسف کاش - Yousef Karsh - بزرگترين عکاس پرتره نگار قرن بيستم که در ترکيه متولد شده و سپس به تبعيت کانادا درآمد، در سن ۷۷ ساگی در کانادا درگذشت.


برای دانستن بيشتر درباره کاش رجوع کنيد:
http://www.artburst.com
http://www.dia.org
http://www.sackville.ednet.ns.ca

مقاله مهدی خلجی در باره ماهيت تارنمای تازه امروز که در تارنمای راديو آزادی انتشار يافته، خواندنی است.

Saturday, July 13, 2002

.سرگذشت آقاجری از حجتيه تا مجاهدين انقلاب را از زبان خودش در تارنمای امروز بخوانيد

Friday, July 12, 2002

پاسخ‎ رهبری‎ به‎‎‎ نامه امام‎ جمعه اصفهان‎


آيت الله‎‎ خامنه اي‎ در پاسـخ‎ به‎‎‎ استعفانامه امام‎‎ جمعـه اصـفهـان‎ پيـام مهمي‎ صادر كردند. .
به‎ گزارش‎ واحد مركزي‎ خبر, متن‎‎ پيام‎ بدين شرح‎ است‎ :
بسم‎‎ الله‎ الرحمن‎ الرحيم. .
جـنـاب‎ آيت‎ الله‎ آقاي‎ حاج‎ سيد جلال‎ الديـن‎ طاهـري‎ دامت‎ توفيقاته‎. .
باسلام‎ و تحيت‎ , ديروز, نـامـه‎اي‎ منـسـوب‎ به‎‎‎جنابعالي‎‎ ملاحظه كردم‎ كه در آن‎ از برخـي اوضاع كشور ازجمله‎ رواج‎ فسادهاي‎ اخلاقـي‎ و مالي‎ و وجود تبعيض‎ ميـان‎ طبقـات‎ مـردم‎ و استفاده‎ هاي‎ نامشروع برخي‎ از اصحاب‎‎ مناصب حكومتي‎‎ يا روحاني شكوه‎‎ كردهايد. .
اينها مطالب‎‎ حقي‎ است‎ كه‎ اينجانب در چـنـد سال‎ اخير بارها در اجتماعات‎ عمومي‎ و نيـز در ديدار مسئولان‎‎ ذيربط درباره‎ آن هـشـدار داده‎‎‎ و بسيج‎ همه امكانات‎ را براي‎ مبـارزه با فقر و فساد و تبعيض‎ از همه‎‎ خواستهام‎. .
اكنون‎ هم‎‎ معتقدم جز با جهادي‎ مخلصـانـه‎ و برخاسته‎ از احساس‎‎ درد و احساس خـطر, ايـن‎ شجره‎‎ هاي‎ ملعونه قلع‎ نمي‎ شود و اين‎ محتاج‎ همكاري‎ و هم‎ صدايي‎ همه‎‎ به خصوص‎ صـاحـبـان‎ موقعيت‎‎ هاي‎ حكومتي‎‎ و اجتماعي است. .
يقينا از جنابعالي‎ كـه‎ سـوابق‎ ممـتـدي‎ در انقلاب‎ داريد, بيشتر از خيلي‎ ها انتـظار و توقع‎ داشته‎‎ و دارم‎ و اكنون‎‎ كـه طبـق‎ ايـن اعلاميه‎‎‎‎ به اين‎‎ فكر افتاده ايـد آن را بـه فال‎ نيك‎ مي‎ گيرم‎. .
امروزه‎‎ براي‎‎ رفع‎ مشكلات‎ مردم‎ سه امر محوري وجود دارد: يكي‎ توليد كار و اشتغال‎ بـراي‎ نسل‎ جوان‎‎ پراستعداد و پرشمار ايـن كـشـور است‎‎ كه‎ مشكلات زندگي‎‎ را از دوش‎‎ بخش مهـمـي از مردم‎‎ ما بر مي‎ دارد, دوم مبـارزه‎ بــا فساد اقتصادي‎ در دستگاه‎‎ هاست‎ كه اگر عـزم‎ همگاني‎ بر آن‎ قرار نگيـرد, همه‎ تلاش‎ هــاي‎ دولت‎‎ كنوني‎‎‎ و دولت هاي‎ قـبلي را خنـثـي و دستاوردهاي‎ نظام‎ مقدس‎ ما را ضايع‎ مي‎ سازد و فاصله‎ طبقاتي‎‎ را عميق‎ ومنابع‎ محدود ملي را به‎‎ خورد متجاوزان‎ به حقوق‎ ملت‎ مي‎دهد. .
سوم‎ و از همه‎ مهمتر وحدت‎ ملي‎‎ و يك‎ صدايـي مسئولان‎ وخواص‎ است‎ كه‎ اگر مخدوش‎ شود هـيـچ‎ حركت‎ سازنده‎‎ به سامان‎ نمي‎ رسـد. .
مردم‎ فداكار و مومن‎ ما بحمداللـه‎ در زيـر پرچم‎‎ اسلام و انقلاب‎ متحدند. .
نمونه‎‎‎اي‎ از حضور پر حماسه و پـر انگـيـزه مردم‎‎‎ در دفاع از نظام اسلامي‎ و اعلام حمايت‎ از مباني‎‎ انقلاب‎ را خود جنابعالي در سـفـر چند ماه‎‎ قبل‎ اينجانب‎ به اصفهـان‎ شـاهـد و ناظر بوديد و پس‎ از آنكه‎ عـظمـت‎‎ و هيـبـت اجتماع مردم‎ مومن‎‎ و غيور و جوانان پرشـور و مصمم‎‎ را در ميدان‎‎ امام و خيابـان هــاي‎ اطراف‎ آن‎ به‎‎ چشم‎ خود ديديد به ايـنجـانـب‎ گفتيد كه‎ من‎‎ ازاوايل‎ انقلاب‎ چنين جـمعـيـت‎ متراكم‎‎ و پـرشـوري‎ در ايـن‎‎ ميـدان عـظيـم نديده‎ام‎. .
مردم‎ برخلاف‎ تحليل‎ تعداد انگشت‎ شماراشخاص‎- مغرض‎ يا فريب‎ خورده‎ , پشتيبان‎ نيرومـنـد انقلاب‎ و اسلام‎‎ و امام اند. .
كساني‎ كه‎ بر اثر تلقين‎‎ اطرافيان نابـاب‎ و نامطمئن‎ پنداشته‎‎اند كه نظام‎ جمهوري‎ اسلامي‎ دوران‎‎ ضعف‎ و انحلال‎ را مي‎ گذراند, خودشـان در دوران‎ ضعف‎ و انحلالند. .
دشمنان‎ سوگند خورده‎‎ انقلاب‎ كه يـك‎ روز هـم‎ با امام‎ و امت‎, دل‎ صاف‎ ومهربان‎ نداشته‎اند بااين‎‎ تلقين ها مي‎خواهند مردم‎ را مايوس‎ , جوانان‎‎ را گمراه‎‎ و بعضي‎‎ پيروان موجه ولـي بي‎‎ خبر را مدعي امام‎ و انقلاب‎ كنند. .
در چنين‎‎‎ شرايـطي‎ حـرف‎ زدن و اقـدام‎ كـردن هوشياري‎‎ بيشتري مي‎‎ طلبد و انـدك‎ غـفلـتـي دشمنان‎ داخلي‎‎ و خارجي را در سو استفـاده‎ و سو نيت‎ خود گستـاخ‎ مـي‎ سـازد و جـفـاي‎ بزرگي‎ به‎ اين‎ ملت‎‎ مظلوم‎ است. .
از همين‎ رو , روزي‎ كه‎‎‎ اطلاعيه مـنسـوب‎ بـه جنابعالي‎ صادر شـد, ضدانقلاب‎ كـه‎ در زيــر سايه‎ آمريكا و اسرائيل‎‎ و بـا پـول آنـهـا زنـدگـي‎‎ و تغـذيـه‎ مـي كنـد , بيـشتـريـن‎ سواستفاده‎‎ را ازآن‎‎ كردند و آن را مقابله با سياست‎ هاي‎ امام‎ راحل‎ ره‎ ونفي‎ و رفض‎- نظام‎ اسلامي‎ و شعارهاي‎ آن‎ وانمود كردند. .
البته‎‎‎ بنده با سابقه رفاقت‎ و آشنايـي‎ بـا جنابعالي‎ واطلاع ازسوابق‎ ممتدتان‎ در انقلاب‎ و نيز اطلاع از محبتي‎ كه‎‎‎ همواره نسبـت‎ بـه اينجانب‎ ابراز كرده‎ايد, چـنيـن‎ بـرداشتـي‎ نمي‎‎‎كنم‎ ولي كساني كه‎ سخن‎‎ شيـطان را بـاور كنند وفريب‎ آن‎ را بخورند نيز وجود دارند. .
اين‎ بايد موجب‎ شود كه‎‎ همه ما در گفتـار و اظهار خود, هوشيار, ي‎‎ دقت‎ و اخلاص‎ بيشتري به‎‎ كار گيريم‎‎ و نگذاريم وحـدت‎ و انگـيـزه اين‎‎ ملت‎ بزرگ‎ و قهرمان خداي‎ نخواستـه‎ بـا غفلت‎ ما مخدوش‎ شود. .
آمريكا براي‎ عملـي‎ كـردن‎ تهـديـد خـود در ايران‎ تنها كـمبـودي‎ كـه‎ دارد, وجـود يـك‎ پايگاه‎‎ مستحكم‎ مردمي‎ است‎ كه بتـوانـد بـا استفاده‎ از آن‎ انتقام‎ خود را از انقـلاب‎ و اسلام‎‎ و امام ره‎ بگيرد و براي‎ سركوب‎ اين‎ ملـت‎ آزاد و شجاع , يك‎ ديكتاتـوري‎ سيــاه‎ شبيه‎ ديكتاتوري‎‎ پهلوي در اين‎ كشور مستقـر كند. .
البته‎‎ اين‎ خواب‎ بي‎ تعبير و خيال‎ احمقانـه آنان‎‎ مانند تحليل‎ هاي‎ غلط هـميـشگـي‎ شـان نسبت‎ به‎ مسائل‎ كشور, براي‎ آنان‎‎ جز خسـران و ياس‎ چيزي‎ ببار نخواهد آورد. .
مهم‎ آن‎ است‎‎ كه‎ خواص‎ ملت , نگذارنـد هيـچ‎ حركت‎‎ و اقدام‎‎ آنان‎‎ در خدمـت آن هـدف‎ شـوم قرار گيرد. .
در باب‎‎ فساد اقتصاد, ي‎ خوب اسـت‎ هـمـه‎ از اطرافيان‎‎ و منسوبان خويشاوندي‎ و شخصيـتـي‎ خود شروع كنند و فساد را فقـط در اشخـاص‎- دور دست‎ نبينند, بلكه‎ در نزديكـان‎ خـود و اشخاص‎ ظاهرا مورداعتماد خود هم‎ آن‎ را حـس‎ و با آن‎ مبارزه‎ كنند. .
بلاي‎‎ گرفتاري درمشت‎ اطرافيان‎‎ نامطمئن موجب‎ شـد كه‎ يكي‎ از ياران‎‎ و شـاگـردان نـزديـك‎ امام‎ ره‎‎ در اواخر عمر آن‎‎ يگانه زمـان , مطرود ايشان‎ واقع‎ شود و او را از دخـالـت‎ در امور سياسي‎‎ منع‎ شرعي كنند و بـاز اگـر آن‎‎ شخص‎ به‎‎ اين تصميم‎ و اخـطار حكـيمـانـه استاد و مراد خود عمل‎ مي‎ كرد يقينا مشكلات‎ بعدي‎‎ را براي خود وكشور به‎ وجود نمي‎آورد. .
اينجانب‎ جفاي‎ به‎ خودم‎‎ را فراموش‎ مي‎ كـنـم اما همه‎‎ بايد از امام‎‎ راحل‎ ره عظيم خود آموخته‎‎‎ باشيم‎ كه جفاي‎‎ به ملت‎ و تلاش‎ بـراي سست‎ كردن‎‎ بنيان نظام‎ اسلامي‎ قـابـل‎ بخشـش‎- نيست‎. .
در پايان‎‎ از مردم‎ عزيز و وفادار و مـردان و زنان‎‎ مومن و غيور اصفهاني‎ و به‎ خصوص‎ از فرزندان‎ انقلابيم‎‎ مي‎‎ خواهم كه‎‎ همه سعي خود را در حفظ آرامش‎ شهر و محيط نمـاز جمـعـه‎ اصفهان‎ بكار برند و ازهر شعار و حركتي‎ كه‎ موجب‎ تشنج‎ و اختلاف‎ و دو دستگي‎ شـود, جـدا پرهيز كنند. .
بي‎‎ شك‎ يكي ازمهمترين‎‎ هدف‎ هاي‎ دشمن ايجـاد هرج‎‎ و مرج و آشفتگي‎ و درگيري‎ ميان‎ اقشـار ملت‎‎ است, با كمال‎ هوشياري‎ از تـحقـق‎ ايـن‎ خواسته‎‎ دشمنان‎‎ زبون وابله و پليد جلوگيري‎ كنيد. .
اكنون‎ كه‎‎ جناب‎ آقاي‎‎ طاهري از امامت‎ جمعـه كناره‎‎‎‎‎ گرفتهاند, مانند ماه هاي‎ گذشته كـه ايشان‎ به‎ خاطر ابتلائات‎ جسمانـي‎ در نـمـاز حاضر نمي‎ شـدند, جناب‎ حجت‎ الاسلام‎ آقاي‎ حاج‎ سيد علي‎‎ قاضي عسگر و جناب‎ حجت‎ الاسلام‎ آقاي‎ شيخ‎ محمد تقي‎ رهبر امامـان‎ جـمعـه‎ مـوقـت‎ اصفهان‎ , نماز جمعه‎ را بامتانت‎ و استحكام‎ و شكوه‎ فراوان‎ برگزار كنند. .
اينجانب‎ از كسي‎‎ شكوه‎‎ نمي كنم‎ و بـه مـدد الهي‎ اطمينان‎ دارم‎‎ و به‎‎ خاطر عزم مومنانه اين‎ ملت‎‎ بزرگ‎ و عظمتي‎ كه‎ در هنگام‎ مشكـلات از خود نشان‎ مي‎ دهند, جبهه‎‎ سپاس‎ بر درگاه الهي‎‎‎ مي سايم‎ و اگر شكـوه‎اي‎ در دل‎ بـاقـي بماند به‎‎‎ درگاه ولي‎ اللهاعـظم‎ "ارواحـنـا فداه‎‎" عرضه خواهم‎ كرد. .
والسلام‎ علي‎ جميع‎ عبادناالصالحين‎ . .
سيد علي‎ خامنه‎ ای‎

Thursday, July 11, 2002

کمی هم از متروی تهران بگويم و سرنوشت آن پس از ۳۰ سال.

استاندارتهران و هيات همراه ديروزازمتروي تهران بازديدكردند.دراين بازديدكه ۲ساعت به طول انجاميد,خطوط ,۱ ۲و۵وهمچنين مركزكنترل فرمان متروي تهران موردبازديدقرارگرفت .
محسن هاشمي مديرعامل متروي تهران طي اين بازديدضمن ارائه توضيحاتي پيرامون استقبال مردم تهران ازمتروگفت :هم اكنون تعداد مسافران مترودرروزاز۴۵۰هزار نفرگذشته است وبعلت كمبودواگن و نيروي كشش درساعات پيك مسافري ,مسافران بيش ازحددر واگنهاسوارشده ولذااظهار نارضايتي مي نمايند.لذابهتراست تا زمانيكه واگنهاي موردنيازمترو توسط شركت واگن پارس ساخته شده ودراختيارمسافران قرارگيرد,فعلا توسعه خطوط به شهرري ومرقدامام , ونيزميدان بهارستان به دردشت تهرانپارس به تعويق بيفتد.
وي افزود:متروي تهران نيازبه حداقل ۴۵قطارداردكه فعلا۳۱قطار آن تامين شده است ودرمسيرتهران كرج نيازبه ۱۲قطارداردكه فعلا۶ قطارتامين شده است وامكان افزايش فاصله حركت قطارهابدليل كمبود واگن ونيزنيروي كشش فراهم نيست . آقاي هاشمي همچنين گفت :هم اكنون بحث خريدواگن جديدبراي متروي تهران وكرج درشوراي اقتصادمطرح است كه اميدواريم باتصويب آن در اولويت ,قطارهاي لازم دراختيار مسافران قرارگيردوامكان توسعه خطوط وكم شدن فاصله حركت قطارهاتا ۴دقيقه فراهم گردد.فقط مشكل اصلي مسئله ريال لازم براي پيش پرداخت خريدواگنهاي تهران , كرج وتضمين بازپرداخت آن است و اميدواريم باكمك استانداري ,وزارت كشوروسازمان مديريت و برنامه ريزي حل شود.


آقاي رحماني استاندارتهران نيز بااشاره به اينكه نيازقطعي مترو تهران به واگن كاملامشهوداست , گفت :حمل ونقل بامتروواينكه از نظرزيربنايي كل هزينه هاانجام شده است ,سيستم متروبه صورت بسيار دقيق به مسافران سرويس مي دهدو اينكه هم اكنون امكان استفاده از سرمايه هاي خارجي بادولت و شهرداري تهران وكرج بيش ازاين تعلل نكرده وبايداقدامات لازم براي تامين نقدينگي ريالي وارزي براي خريدواگن هاي ساخت داخل صورت گيردوبهتراست هريك سهم خودرا (دولت ۵۰٪شهرداري تهران ۳۰٪و شهرداري كرج ۲۰٪)درموردخريد واگن تامين كنندتااين سيستم كاملا كارا,دچارمشكل نگردد.
روايت از روزنامه جمهوری اسلامی

نامه آيت الله طاهری به ملت ايران


بسم‌الله الرحمن الرحيم و به نستعين الحمدلله رب العالمين و صلوات‌الله و سلامه علي الانبياء و المرسلين خص علي خاتمهم و اشرفهم الذي قيل في شانه لولاك لما خلقت الافلاك و علي وصيه و خليفته علي اميرالمؤمنين و الائمه المعصومين من ولده بالاخص خاتمهم الذي به الله العرض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.

از ديرباز تاكنون مي‌خواستم مطالبي را به طور اختصار به ملت شريف و سرافراز تقديم كنم.

غرض از نوشتن اين اوراق، هرگز نخواسته و نمي‌خواهم ملت عزيز و صبور را مأيوس و نااميد كرده باشم. اما هرگز نمي‌توانم چشمم را بر واقعيات ملموس و حقايق محسوس ببندم و شاهد درد نفس‌گير و رنج‌ طاقت فرساي مردم باشم. مردمي كه گل‌هاي فضيلت را پايمال مي‌بينند و افول ارزش‌ها و زوال معنويت‌ها را مي‌نگرند.

جمهوري اسلامي كه ثمره خون پاك فرزندان غيور ملت سلحشور و مسلمان ايران است و هنوز بسياري از خانواده‌ها منتظر جنازه فرزندان شهيد خود هستند، با وعده حكومت عدل علي عليه‌السلام استقرار يافت تا ملت به نوايي و كشور به جايي برسد و البته ملت سامان نمي‌پذيرد و ملك اصلاح نمي‌شود مگر به جمله كوتاه پيامبر گرامي اسلام كه مي‌فرمايد: صنفان من امتي اذاصلحا صلحت امتي و اذا فسدأ امتي. قيل يا رسول‌الله و من هما؟ قال الفقها و الامراء (خصال جلد ۱، صفحه ۳۷)‌دو دسته از امت هستند كه اگر اصلاح شوند، امت من اصلاح مي‌شوند و اگر فاسد شوند، جامعه اسلامي فاسد مي‌شوند. پرسيدند اي پيامبر خدا اين دو صنف چه كساني هستند؟ فرمود: دانشمندان ديني و حاكمان.

اصل جمهوري يعني جابجايي مرتب و مكرر مديران كشور و جامعه مدني يعني نقد و انتقاد مداوم برنامه‌هاي حكومت‌‌و انقلاب يعني تأمين و تضمين خواسته‌هاي ملت كه مع‌الاسف امروز واقعيت غير از اينها است. مصلحت كشور بعيد است و آزادي كه اين سالها هر دو را به مسلخ و مقتل مي‌بينيم. هنگامي كه از وعده‌ها و قول و قرارهاي اول انقلاب ياد مي‌آورم، همچون بيد بر سر ايمان خويش مي‌لرزم. من عمرم را آفتاب لب بام مي‌بينم، آردم را بيخته و غربالم را آويخته‌ام، اما از اينكه مي‌شنوم تعدادي از آقازادگان و از ما بهتران كه بعضاً خرقه‌پوش و دستاربند هم هستند، در سبقت از سرمايه و ثروت كشور در راه اهداف خويش با يكديگر رقابت گذاشته‌اند، به ياد مي‌آورم كه اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد. آنها كه اموال مردم را به غارت مي‌برند، آري براي آنان كه بيت‌المال مسلمين را از خود و كشور را ملك طلق و ثروت موروثي خويش مي‌پندارند، عرق شرم مي‌ريزم. اذا اردنا ان نهلك قريه‌امرنا مترفيها ففسقوافيها.

آيا اين بود آنچه را با مستضعفين پيمان بستيم؟

ايهات و هيهات! هزار وعده خوبان يكي وفا نكند. حقير كه مثل همگان سهم بسيار ناچيزي در انقلاب و تداوم آن داشته‌ام، خود را مكلف مي‌دانم و از سر غيرت و درد مي‌پرسم تكليف اين همه كاستي و ناراستي و قصور و فتور و فقر وفاقه عصيان و نقصان و تكاثر و تفاخر و زراندوزي و مردم‌سوزي و تبعيض چيست؟ تاكي براي مردم تكراري سخن بگوييم و مرتب كنفرانس و جلسه و ميتينگ برگزار كنيم و از قوت لايموت ملت دردمند و محتاج و مستمند، لقمه سفره‌هاي اشرافي و طاغوتي خود گردانيم و از جيب ملت نجيب به اطرافيان و نورچشمي‌ها حاتم‌بخشي كنيم و هزينه سفرهاي سياسي و خاقاني و قاآخي و تبليغاتي و بي‌خاصيت خود را بر مردم محروم و به تعبير حضرت امام طاب ثراه پاي برهنه تحميل كنيم! چه مي‌گوييم؟

در برابر اين همه انحراف و اجحاف و قانون‌شكني؟ تغافل و تجاهل و تساهل تا چند؟ اكنون كه شاه و آمريكا در اين كشور تسلط ندارند كه مضايق و معايب و مشكلات را متوجه آنها بدانيم، چرا به انتقادات دلسوزانه گوش نمي‌دهند؟ چرا از استعدادها و مغزها كمتر استفاده مي‌كنند. مگر پيامبر مكرم و نبي‌معظم اسلام صلوات‌الله و سلامه عليه نفرمود: من اصبح ولايهتم بامورالمسلمين فليس بمسلم.

مصيبت عظماي دين گريزي و سرخوردگي و بيكاري و تورم و گراني و شكاف جهنمي فقر و غنا و فاصله عميق و روز افزون طبقاتي و ركود و سقوط درآمد ملي و اقتصاد بيمار و فساد اداري و ضعف شديد مديريتي و نقص فزاينده ساختار سياسي كشور و اختلاس و ارتشاء و اعتياد و عدم چاره‌انديشي كارآمد تبعات وجيع و فجيعي دارد كه همچون سيل بنيان برانداز پشت سد ايستاده و هرلحظه كيان كشور و حيات ملت را تهديد مي‌كند. واتقوا فتنه لاتصيبين الذين ظلمو امنكم خاصه (آتش كه گرفت خشك و تر مي‌سوزد) لاف زدن و گزاف گفتن و تزوير نمودن و حريم خصوصي افراد را شكستن و تصفيه حساب خصوصي و سياسي نمودن و آب در شير كردن و به سخنان كليشه‌اي دلخوش بودن و از جمعيت‌هاي خياباني سان ديدن، تاكنون نتوانسته است از حجم انبوه مشكلات و معضلات بكاهد و افسرده‌اي را با مرهمي بنوازد و يا آبي بر اضطرابي بيفشاند و جامي به تشنه كامي پچشاند و ناني به خسته جاني برساند. عدم تعهد به قانون وحضور نهادهاي غيرمدني نامسؤول، باندهاي مافيايي و خلع يدمجلس و وجود اهرم‌هاي مطلقه نامتناهي و مادام‌العمر نامحدود و قدرت‌هاي بادآورده رويين‌تن غير پاسخگو و سياستگذاري‌هاي خارجي بعضاً ناموفق و بنيادهاي مرئي و بنگاه‌هاي نامرئي غيراقتصادي و تجاري و اسكله‌هاي غيردولتي نامتعارف و رانت‌خواري و يغماگري و فراري دادن مغزها و بگير و به‌بندها و حصر و حبس‌هاي نامألوف و باب شدن چنگيزي و مردم‌ستيزي و قانون گريزي و ايزوله كردن ارباب فكر و انديشه و اسير كردن منتقدان و ذبح نامطبوع مطبوعات و حبس نامشروع اصحاب نشريات و نظارت جناحي ناصواب و نامعقول استصوابي و دادگاه نامقبول روحانيت و فلج كردن دولت و با فت نامطلوب شوراي مصلحت و مردم را هيچ انگاشتن و بر شيپور قدرت دميدن و كشور را بر بال باد گذاشتن،‌سرانجامي ناميمون دارد كه از نكبت و شقوت آن به خداي بزرگ پناه مي‌برم. آنان كه بر شتر چموش قدرت سوارند و در ميدان سياست دو اسبه مي‌تازند و از نردبان مقدسات و اعتقادات مردم بالا مي‌روند و گرد‌آسياب رياست مي‌چرخند و از پل دين مي‌گذرند تا به دنيا برسند متأسفانه مؤيد و مشوق عده‌اي چماق به دوش و فرقه‌اي كفن پوش كه دندان تمساح خشونت را تند و تيز مي‌كنند و مي‌خواهند عجوزه تندخوي و عفريته زشت روي خشونت را به نكاح دين درآورند و امور مقدس را ملوث جلوه دهند يعني رجاله‌ها و فاشيست‌هايي كه معجوني از جهل و جنونند و بندنافشان به مراكز ثقل قدرت متصل است و مطلق العنان و افسار گسيخته‌اند و نه ملوم معاقب قضا هستند و نه محكوم معاتب قانون. هم فقيه و هم فيلسوف و هم داروغه و هم حاكم و هم مفتي و هم قاضي هستند! فعال‌مايشاء و حاكم ما يريد! ذوب شدگاني كه ماست را سياه مي‌بينند! و به تعبير زيباي قرآن «قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالاً الذين ضل سعيهم في‌الحيوه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا» بگو اي پيامبر آيا با خبر كنم شما را به كساني كه زيانبرترين مردمند آنها كه عمل خود را تباه كردند در اين سراي و گمان مي‌برند بهترين مردمند از لحاظ عمل!

شعبان بي‌مخ‌هاي وحشت‌ و رهبت كه با هتاكي و سفاكي ننگ عنيف و معيف كوي دانشگاه را آفريدن و با تهاجم حيواني مرتع دانشگاه را چريدند و با تعرضات شنيع پرده ناموس فرهنگ و علم را دريدند و در قتل‌هاي زنجيره‌اي مظلومان بي‌گناه و قربانيان بي‌پناه لعنت سرمدي خدا و نفرت ابدي خلق را خريدند. الذين اتخذوا دينهم لعباً و لهواً و عزتهم الحيوه الدنيا.

همان عمله‌هاي استبداد و چماقداران قدم به مزد نامهذب مجنون باطل انديش و ظالم كيش كه چهره بين‌المللي نظام را ملكوك و وجهه اسلامي انقلاب را مهتوك نمودند. اولئك الذين طبع‌الله علي قلوبهم و اتبعو اهوائهم و عجب اينكه در آن دادگاه حق سوز عدالت كش به آن بردگان مفلوك دست مريزاد نيز گفتند و من لم يحكم بما انزل‌الله فاولئك هم الظالمون.

من در اين سراشيبي عمرم كه صداي هولناك خطوات مرگ را مي‌شنوم و صاعقه مهيب تجهزوا رحمكم الله فقد نودي فيكم بالرحيل را استماع مي‌كنم و مشتاقانه لقاء حق‌تعالي و وصال اجداد طاهرينم را انتظار مي‌كشم. موضوعي را كه بايد در صدر مطالبم به رشته تحرير مي‌كشيدم مطرح مي‌كنم و مي‌پرسم حصر فقيهي وزين و مجاهدي نستوه و مرجعي مبارز كه ثاني اثنين انقلاب و از اساطين نظام و اوتاد حوزه و اعاظم فقه و افاخم كشور است با كدام عقل و نقل و آيه و حديث و عرف و شرع و سياست قابل توجيه است؟ سوابق مستحسن و مدارج علمي چه فقيه و مرجعي همسنگ حضرت آيت‌الله منتظري مدظله است؟

معظم‌له نيمي از حوزه است و حوزه نيمي از اسلام و براين شناخت بود كه رهبر فقيد و عظيم‌الشأن انقلاب اسلامي، حضرت آيت‌الله‌العظمي امام خميني قدس سره القدوسي گرما بخشيدن به نظام و حوزه را به ايشان توصيه فرمودند. فاجعه نامسبوق و نامسموع حصر ارتجاعي و غيرانساني مجتهدي چون ايشان عاقبتي شوم و نتيجه‌اي مشئوم و پاياني مذموم دارد. الملك يبقي مع‌الكفر و لايبقي مع الظلم.

عزت و حرمت و عظمت حريم مرجعيت معظم شيعه حتي در سياه‌ترين حكومت و فرعوني‌ترين رژيم نيز استوار وپايدار و برقرار بوده است. حوزه‌هاي نفوذناپذير علميه هميشه كهف امين مردم و مراجع عظام تقليد علي‌الدوام حبل المتين ملت و روحانيت اصيل پيوسته حصن حصين كشور و منهاج حقيقت و منوار فضيلت بوده‌اند و حيات و ممات همه فقها از كليني تا خميني شاهد اين مدعا است.

آه آه! شوقا الي رويته وا اسفا كه امروز شاهد حبوط روحانيت و سقوط مرجعيت هستيم! دريغ و درد كه دژ مستحكم و نفوذناپذير مرجعيت شيعه به دست غوغائيان معركه سياست و بازيگران صحنه رياست به سود استعمار ضربه اي جانكاه خورد و الي‌الله المشتكي.

انشاءالله ملت شريف كاستي‌ها و قصوري را كه احياناً مشاهده فرمودند به حساب كهولت سن از ضعف جسماني اين پير ارادتمند كه مدام دعاگوي ملت و كشور است، بگذارند.

حقير حدود سي سال پيش در نجف اشرف با كسب اجازه از محضر مبارك حضرت امام، رهبر كبير انقلاب به اقامه نماز جمعه در اصفهان مجاز شدم ولي با كمال تأسف در شرايط موجود از امامت جمعه كنار مي‌روم الفرار ممالايطاق من سنن المرسلين.

در پايان برادران و خواهران بزرگوارم را به صبر و هوشياري و متانت اكيداً توصيه مي‌كنم و ملت و كشور مظلوم را به صاحب اصلي ولايت مولانا و صاحبنا حضرت مهدي موعود ارواحنا فداه مي‌سپارم و دست همه طبقات را به رسم وفا و صفا مي‌فشارم.

اي خداوند قسط و آزادي و اي پروردگار عدالت و آگاهي و اي آفريدگار قلم و انديشه، بر كوير تفتيده و مزرعه خشكيده ما بيش از اين آب شعور و باران نور ببار و رحمت واسعه خود را از اين ملت بزرگ دريغ مدار. اللهم اظهر كلمه الحق و اجعلها العليا و ادحض كلمه الباطل و اجعلها السفل انك علي كل شي قدير و بالاجابه جدير اللهم انا نشكو اليك فقد نبينا صلواتك عليه و آله و غيبته‌ ولينا و كثره عدونا و قله عددنا و شده الفتن بنا و تظاهر الزمان علينا فصل علي محمد و اله و اعينا علي ذلك بفتح منك تعجله و بضر تكشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره و رحمه منك تجللناها و عافيه منك قلبناها برحمتك يا ارحم الراحمين

اصفهان؛ سيد جلال الدين طاهري

۱۷تير سال ۱۳۸۱، ۲۶ ربيع‌الثاني ۱۴۲۳

Sunday, July 07, 2002

انديشه ويژه بله، پليس ويژه نه!
پليس ويژه‌ا‌ی كه اين روزها و به بهانه مبارزه با بدحجابی و مفاسد اجتماعی در خيابان‌هاي تهران مستقر كرده‌اند فرزندان خلف انصار مزاحم خياباني، گشت‌های رنگارنگ منكرات، گشت خواهران زينب و روش آنها در برخورد با مردم و بويژه جوانان، تكامل يافته همان شيوه شلاق زدن جوان‌ها در معابر عمومی در آستانه سقوط حكومت طالبان در افغانستان است. رئيس كل دادگستری تهران، تاكنون بارها وعده برپائی اين نيروهای ويژه را داده بود و يكبار نيز با حمايت كامل رئيس قوه قضائيه، شبيه همين نيروها را كه البته لباسی متحد‌الشكل و اتومبيل يك رنگ سازمانی در اختيار نداشتند به خيابان‌ها فرستاد و برای چند هفته‌ا‌ي بساط شلاق زدن جوان‌ها را در معابر عمومی به نمايش گذاشت. اين به آن دورانی باز مي‌گردد كه آيت‌الله جنتی در نماز جمعه تهران در ستايش از نظمی كه طالبان در افغانستان برقرار كرده بودند، پرسيده بود: مگر ما از طالبان كمتريم كه توانسته‌اند در افغانستان نظم برقرار كنند؟

نظم طالبانی آرزوئی بود و همچنان هست كه از ابتداي پيروزی انقلاب۵۷ ـ پيش از آنكه طالبانی در افغانستان بر سر كار آيند و چنان جناياتی را مرتكب شوند- جمعی از روحانيون و غير روحانيون مذهبی در سر داشتند و بيست و چند سال‌است كه در اين راه مي‌كوشند، درحاليكه چنين نظمی در جامعه ايران برقرار شدنی نيست! حاصل تمام آن كوشش‌ها، كه امروز با استقرار نيروهای ويژه در خيابان‌های تهران همچنان در پی تحقق آن هستند جامعه‌ايست كه بيش از هر زمان ديگری در آن فحشاء و مفاسد سياسی و اقتصادی حاكم است و زشت‌ترين كودك تاريخ از زير همان حجاب سياهي بيرون آمده كه مي‌گفتند اگر زنان را بتوان زير آن پنهان كرد، چنين كودكی نطفه نمي‌بنندد تا ناچار شوند يك روز آن را سقط كنند!

اين جدال بيست و چند ساله، كه با سرنوشت انقلاب ۵۷ گره خورده، پس از چندين سال، همچنان از دهان يكی از روحانيون مترقی بنام فاضل ميبدی و در رابطه با اعمال و رفتار اخير نيروهای ويژه در خيابان‌های تهران اينگونه عنوان مي‌شود: «‌شما به مطلوب بودن و يا نبودن حجاب زنان چكار داريد، كدام قانون اجازه شنودكارگذاشتن در خانه‌های مردم و گوش كردن به تلفن‌های مردم را به شما داده‌است؟» و اين ادامه كشاكشی است كه نمي‌تواند تا ابد ادامه يابد. فساد، اعتياد و فحشای گسترده‌ا‌ي كه امروز در ايران جريان دارد نه از دل بي حجابي، بلكه از درون بحران حاصل از فساد قدرت و ثروت بيرون آمده، كه همچنان مي‌كوشند آن را زير حجاب و تحميل ظواهر اسلامی پنهان كنند و به زور شلاق و مشت و لگد منكر آن شوند. اين فساد قدرت و ظاهرسازی اسلامی به قيمت برباد رفتن بسياری از بنيادهای اخلاقی جامعه تمام شده‌است. خشونت حكومتي، خشونت را تا اعماق جامعه رسوخ داده‌است، فرهنگ دلالی از مناسبات اقتصادي گذشته و مناسبات و روابط اجتماعی را در برگرفته است، دروغگوئی و تزوير مذهبی دو گانگی خانه وخيابان را شكل بخشيده‌است، شلاق و شكنجه در زندان‌ها به زبان تعليم و تربيت در بسياری از خانواده‌ها تبديل شده‌است، فساد بسيج مساجد به گسترش فساد در محلات ختم شده‌است، انداختن نوجوانان و جوانان دانشجو و غير دانشجو در بندهای عمومی زندانيان مجرم براي فشار روحی و در هم شكستن آنها به فرو ريزي معيارهای اخلاقی در خيابان و محله برای تجاوز به عنف و شيوع انواع بيماري‌های جنسي انجاميده‌است، پدرآزاری توسط حكومت موجب گسترش كودك آزاری در خانه و خيابان شده‌است، تشويق صيغه در نماز جمعه به فحشاء دامن زد و... «‌ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم»

از دل امر به معروف و نهی از منكر انواع جناياتي بيرون آمد كه تا پيش از انقلاب بندرت روی مي‌داد. شايد قتل زنان در مشهد مشهورترين حاصل اين روند و بعنوان حاصل فقر آلوده به فحشاء باشد اما تنها نمونه ‌نيست. معاون اجتماعی پزشكي قانوني، در تيرماه گذشته با صراحت ناچار به اعتراف در برابر سئوالات خبرنگاران ‌شد و گفت كه ۸۱ در صد زنان ايران در خانه تحت آزار قرار مي‌گيرند. اين آزار تنها شامل زنان نمي‌شود، بلكه كودكان را هم در برمي‌گيرد. شايد قتل يك كودك توسط پدرش كه در مطبوعات و در آستانه سمينارهای جهانی حقوق كودك منتشر شد جنجالي‌ترين نمونه‌ باشد، اما شنيع‌ترين آنها نبود. ساده‌ترين وسيله تنبيه كودكان در بسياری از خانه‌ها، از مرز سيلی و مشت گذشته و به حبس در زيرزمين‌ها و شلاق با كابل كشيده شده‌است. وقتی حكومت برادر بزرگتر و پدر خانواده‌ را در ميدان عمومی شهر زير شلاق مي‌گيرد، وقتی مردم مي‌دانند در زندانها به زندانيان با كابل شلاق مي‌زنند و چهره‌های معتبر سياسی و دانشگاهی كشور شكنجه مي‌شوند و شلاق مي‌خورند، وقتی شوراي نگهبان قانون اساسی رسما با ممنوعيت شكنجه مخالفت مي‌كند و مي‌گويد قاضی حق صدور حكم تعزير(نام اسلامي-دينی شكنجه) را دارد و يا روزنامه نگاران و نمايندگان مجلس به شلاق محكوم مي‌شوند و "شلاق" به قاضی و وجدان اجتماعی تبديل و جانشين همه راه‌های تعليم و تربيت و ترويج اخلاق اجتماعي مي‌شود، چه انتظاری مي‌توان داشت كه زنان و كودكان در خانه زير شلاق شوهر و برادر بزرگتر قرار نگيرند و يا در زير زمين خانه حبس نشوند؟ آب از سرچشمه گل‌آلود است و در پائين دره‌ا‌ي كه بوجود آمده سيل همه چيز را تهديد مي‌كند! !
روايت از پيک تت

Friday, July 05, 2002

همزمان با پيشرفت روزافزون بشر در زمينه‏هاي مختلف و رشد بي‏سابقه تكنولوژي و صنعت، كامپيوتر سهم زيادي در اين ميان به خود اختصاص داده است. تا جايي كه در پايان قرن بيستم رايانه‏ها در تمام فعاليتهاي مختلف بشر وارد شدند و همانطور كه زندگي كنوني بدون ضرورياتي مانند برق، تلفن ويخچال و امثال آن قابل تصور نمي‏باشد، زندگي بدون رايانه نيز امروزه امري محال محسوب مي‏شود....



ادمه اين انشا رو ميتوان درتارنمای شاهکوه، اولين روستای ايرانی در شبکه جهانی اينترنت خواند.
متن کامل اين خبرکه توسط Associated Press-آسوسيتد پرس بوسيله خبرنگار ايرانی اين خبرگذاری علی اکبردراينی پخش شده می توان در اخبار تارنمای «ياهو-ِYahoo» خواند.

Wednesday, July 03, 2002

عليرغم ممانعت هاى رسمى، پيش بينى مى شود بيش از ٣۵٠ هزار نفر در مراسم دوروزه اى که براى بزرگداشت بابک خرم دين در قلعه بابک واقع در شهر کليدر استان آذربايجان شرقى برگزار مى شود، شرکت کنند. انصاف‌على هدايت، روزنامه‌نگار در تبريز، در مصاحبه با راديوآزادى مى‌گويد علاوه بر دستور نيروى انتظامى و مقامات سياسى استان مبنى بر لغو تمام گردش‌هاى تورهاى سياحتى به قلعه بابک خرم دين، نيروى انتظامى، تعدادى از فعالان و شخصيت‌هاى فرهنگى استان‌هاى اطراف و حتى تعدادى از «عاشيق‌ها» و نوازندگان را هم بازداشت کرده و به تعدادى هم دستور داده اند تا در مدت برگزارى مراسم، از شهر خارج نشوند. سال گذشته اين مراسم در طول يک هفته و باشرکت ٣۵٠ هزار نفر برگزار شد. از سال پيش روزنامه‌ جمهورى اسلامى و تعدادى از امامان جمعه مخالفت خود را با اجراى مراسم يادبود بابک خرم دين ابراز کرده‌اند. امسال روى ديوارهاى شهر تبريز، شعارهايى بر ضد بابک خرم دين نوشته شده است که او را «کافر»، «ضد اسلام» و «قاتل شيعيان» مى‌خوانند.


وى مى‌گويد که اين مراسم جنبه رسمى ندارد و سخنرانى عمومى و گردهمائى در برندارد. چند تن از فعالانى که شرکت در اين مراسم را تبليغ مى کردند، دستگير شدند. عبدالله بابک، معروف به خرم دين، يک دهقان اردبيلى بود که عليه خلافت مامون، خليفه عباسى قيام کرد و همراه پيروان خود، جمع کثيرى از سپاهيان بغداد را بين سال هاى ٢٠١ و ٢٢٢ نابود کرد. وى فرقه خرميه يا خرم دينيه را بنيان گذاشت که اعتقادات مزدکيان را در دوران بعد از اسلام در شهر هاى ايران ترويج مى داد.
روايت از راديو آزادی
درباره بابک خرمدين ميتوانيد در اين تار نماها بخوانييد:
http://tehran.stanford.edu
اهريمن خی